امین پور شاعرى بود انقلابى که سختی های جنگ را کاملا لمس نموده بود. شعرهاى او در دوران
#دفاع_مقدس از نوادر ادبیات جنگ و پایدارى ست. او که خود در جبهه های جنگ تحمیلی شرکت می کرد، در مورد شعر دفاع مقدس چنین مى گوید:
«قضاوت به ویژه براى
#ادبیات و هنر در دوره هاى خاص تاریخ، دشوار است. منظور از دوره هاى خاص دوره هایى مانند مشروطیت، انقلاب، جنگ و دفاع مقدس است كه انگار شعر و ادبیات در آن وظیفه، كاركرد و رسالت و تعریف دیگرى پیدا مى كند. اگر بخواهیم با همان معیارهاى آرمانى و همیشگى به سراغ این فصل ها برویم چه بسا كه دست خالى بر گردیم و گمان كنیم مثلا در بحبوحه جنگ، خبرى از هنر و ادبیات نبوده است. در حالى كه در بررسى چنین دوره هایى بهتر است كه به جاى نقد ایده آل به نقد رئال بیشتر بپردازیم. یعنى واقعگرایانه نگاه كنیم.»
احساس و ادراک او از جنگ و جهاد به واسطه حضورش در جبهه ها، به شکلی بارز در نوشته هایش متجلی می شود. جایی که می نویسد: مىخواستم شعرى براى جنگ بگویم دیدم نمىشود. دیگر قلم زبان دلم نیست. باید زمین گذاشت قلمها را. دیگر سلاح سرد سخن، کارساز نیست. باید براى جنگ از لولهی تفنگ بخوانم با واژهی فشنگ...
همین نگرش،
قیصر را به جبهه ها می کشاند و هنگامی که دزفول موشک باران میشود، شعر او نیز به مصاف موشک میرود :
میخواستم شعری برای جنگ بگویم شعری برای شهر خودم- دزفول- دیدم که لفظ ناخوش موشک را باید به کار برد اما موشک زیبایی کلام مرا میکاست، گفتم که بیت ناقص شعرم از خانههای شهر که بهتر نیست بگذار شعر من همچون خانههای خاکی مردم خرد و خراب باشد و خون آلود. باید که شعر خاکی و خونین گفت...
#قیصر_امین_پور و اشعارش نمونه كامل زبان نسل دوم انقلاب است. نسلى كه از آرمان گرایى رفته رفته به واقع گرایى رخ پوشانده و همین واقع گرایى موجب نو شدن افكار و آراى آنها شده است. شاید به همین خاطر باشد كه اشعار دهه آخر عمر امین پور بیش از پیش مورد استقبال و اشتیاق نسل سوم انقلاب قرار گرفت. به نحوی که امروزه در تمامی كتابخانه هاى شخصی و عمومی نسخه دیوان هاى او حضور دارد.
و… ناگهان چقدر زود دیر میشود.
قیصر شعر فارسی در سال ۱۳۷۸ دچار سانحه رانندگی شد و به دلیل ضایعات آن حادثه چندین بار تحت عمل جراحی قلب و کلیه قرار گرفت و پیوسته از بیماری های مختلف رنج می برد. عوارض آن آسیب دیدگی نهایتا پس از هشت سال موجب فوت این یگانه امین شد. درنهایت مقارن ساعت ۳ بامداد سه شنبه ۸ آبان ماه سال ۱۳۸۶ در بیمارستان دی صدای شاعر حماسه خاموش شد و جامعه ادبی را در بهت و اندوه فرو برد. پیکر وی برای دفن در زادگاهش به
#گتوند منتقل شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی درگذشت
قیصر امین پور با صدور پیام تسلیتی فرمودند:
«... او شاعری خلاق و برجسته بود و همچنان به سمت قله های این هنر بزرگ پیش می رفت. درگذشت او آرزوهایی را خاک کرد ولی راه فتح قله ها را امید است، دوستان و یاران نزدیک و شاگردان این عزیز ادامه دهند. او و دوستانش نخستین رویش های زیبا و مبارک انقلاب در عرصه های
#شعر بودند و بخش مهمی از طراوت و جلوه این بوستان، مرهون ظهور و رشد آن عزیز و دیگر دوستان همراه اوست. خدا پاداش خوبی های او را امروز که بیش از گذشته به آن نیازمند است، با کرم و فضل به او برگرداند و او را در آغوش رحمت و مغفرت خویش بگیرد.»
پس از مرگ وی میدان شهرداری منطقه ۲ واقع در سعادت آباد به نام
قیصر امین پور نامگذاری شد. از این هنرمند فقید درآیین اختتامیه نوزدهمین دوره
#جشنواره تولیدات رادیویی و تلویزیونی تولیدات مراکز استانها که مقارن دی ماه ۱۳۹۵ در اهواز برگزار شد، باحضور پدر بزرگوارش تقدیر و تجلیل به عمل آمد.
در پایان با ذکر چند عنوان از اشعار او، به استقبال یکی از سروده هایش می رویم :
حرفهای ما هنوز ناتمام - تا نگاه میکنی - وقت رفتن است - بازهم همان حکایت همیشگی - پیش از آنکه باخبر شوی – لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود – آی .... ای دریغ و حسرتِ همیشگی - و قاف حرفِ آخرِ عشق ... است آنجا که نام کوچک من آغاز میشود.
به یاد
قیصر امین پور و سروده های جاودانه اش:
می خواهمت چنان که شب خسته خواب را
می جویمت چنان که لب تشنه آب را
محو توام چنان که ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان آفتاب را
بی تابم آن چنان که درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایسته ای چنان که تپیدن برای دل
یا آن چنان که بال پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی، می آفرینمت
چونان که التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را
@Dr_alidarabi