🦮 مرزهای باریک شرافت
از زمان دانشجویی و در هشت سال اشتغال به طبابت، هرجای با ربط یا ظاهرا بی ربط که فرصتی برای ایستادن مقابل کژی بوده خود را قاطی ماجرا می کردم🤷🏻♂
از شرکت در تجمع اعتراضی دانشجویان پرستاری، راه اندازی گروه های مجازی صنفی تا اعتصاب به خاطر کمبود دارو در روستا، شکایت از این و آن به اینجا و آنجا، و خلاصه هر آنچه در توانم بود.
نکته جالب همیشه دو چیز بود:
۱. انفعال اکثریت و تنها ماندن لیدرها
۲. تلاش ها برای تطمیع لیدرها
تشبیهات در مثال را بر من ببخشید؛👇
گاها وقتی اعتراضی شکل می گیرد، ابتدا همگان از طرف مرجع مورد اعتراض، نادیده گرفته شده یا تهدید به برخورد انظباطی می شوند.
اگر این حربه باعث فروکش کردن اعتراض نشود، لیدرها مورد تطمیع قرار می گیرند، که اگر بپذیرند، از آن پس نقش سگ گله را خواهند داشت و باید گله را در مسیر مورد نظر چوپان هدایت کنند و چوپان نیز در تاریکی شب از گوشت گوسفندها به آنها می خورانَد تا از شاخ زدن گوسفندها ممانعت کنند اما می توانند اجازه بع بع کردن بی ثمر را به آنان بدهند.
بع بع هایی که صرفا سوپاپ تخلیه اعتراضات و تئاتر زنده بودن گوسفندهاست.
اینکه در زمان پیشنهادهای تطمیع، مقاومت کنی سخت است. اینکه پست و مقام و اضافه کاری و عدم اعمال کسورات و وام و چیزهای دیگر را رد کنی و تا ابد در سرت فاز جوانمردی و شرافت داشته باشی سخت است به خصوص اگر بدانی پشتت به اکثریت گرم نیست.
به هرحال تبدیل شدن به سگ گله محکوم است اما کم رخ نمی دهد.
لیدرها هرچه بیشتر تنها بمانند خطر انحرافشان بیشتر می شود.
این ما هستیم که انتخاب می کنیم چگونه با ما رفتار شود.
اردوان بهرامی پزشک عمومی
۲۱ تیر ۱۴۰۲