☁️ ذرات به هم پیوسته
🔻 مروری بر مستند «آزادی مهران-ابر» هفدهمین قسمت
#روایت_فتح از مجموعه دوم:
🎼 فیلم با نوای گرم
#آهنگران آغاز میشود: «السلام علیک یا اباعبدالله». زمینه این صدا، تصویر رزمندهای است که کیسههایی از خاک پر میکند و تصاویری از لودرهای
#جهاد که مشغول ساختن خاکریزند.
📢 با صدای طبل به صحنههای نبرد وارد میشویم و با مداحی «هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله» تصاویری از لحظات
#وداع رزمندگان در پشت جبهه و حضورشان در خط مقدم نبرد میبینیم.
به وانت تویوتایی خاکی رنگ نزدیک میشویم که
#مارش_پیروزی از بلندگوهایش پخش میشود.
🚍روحانیِ رزمندهای که همراه چند بسیجی در ماشین نشسته است، از آزادی مهران میگوید. همراه ماشین به راه میافتیم. راوی میگوید:
🎙 مهران آزاد شده بود اما همه میدانستند که این پایان راه نیست. ما برای تحقق حاکمیت الله بر کره زمین قیام کردهایم.
🔧 به راه میافتیم. از کنار تانکهای سوخته دشمن میگذریم و به امامزادهای میرسیم که رزمندگان آن را امامزاده سیدحسن مینامند. بسیجی میانسالی که در کنار امامزاده اتومبیلی را تعمیر میکند از نحوه عقبنشینی دشمن میگوید. او در
#مشهد موکت فروشی دارد و سه سال است جبهه را ترک نکرده.
✈️ همراه با تعدادی از رزمندگان به زیارت امامزاده میرویم. در و دیوار امامزاده پر است از سوراخ های گلوله و خمپاره. ناگهان هواپیمای دشمن وارد آسمان میشود و اطراف روستا را بمباران میکند. صدای ضدهوایی همراه با موسیقی متن فیلم که صدای طبل است در هم میآمیزد.
🚜 در جادهای بیابانی، همراه با ماشینی که حامل آب برای رزمندگان است به سمت مهران حرکت میکنیم. بر فراز تپهای بلند میرسیم. جهادگری جوان، پشت بولدوزر مشغول جادهسازی است. کمی آن طرفتر رزمندهای را میبینیم که نشسته و در حال دعاست. راوی میگوید:
جوان آذربایجانی نماز عصرش را هم خوانده بود و دعا میکرد. اما هنوز از ابرها خبری نبود. آیا این بار هم ابرها به کمک ما خواهند آمد؟
📺 با تصویری از ابرهای تیره و صدای زوزه باد، نام اپیزود دوم فیلم بر صفحه نقش میبندد: «ابر، فیلمی از منطقه عملیاتی والفجر۹»
ستونی از ماشینها از کنارمان عبور میکنند. آسمان ابری است.
راوی میگوید:
🎙 خداوند ما را هم مثل ذرات ابر، از اینجا و آنجا، از شهرهای دور و دهکدههای دورتر، در این نقطه جمع آورده است تا بر ظلم و کفر بتازیم و باران رحمت بر زمین بباریم.
🏤 به سنگر فرماندهی میرویم. فرمانده با رمز «یا الله» دستور آغاز عملیات را صادر میکند. لحظهای بعد به جمع رزمندگانی میپیوندیم که زمزمه میکنند «فجر دیگر شد به پا با رمز یا الله..» و سینه میزنند. در همین حال تصاویر نبرد رزمندگانِ خط مقدم و رد گلولههایشان در دل شب را میبینیم.
🚜 صبح روز بعد لودرهای جهاد در زیر آسمان ابرآلود همچنان مشغول جادهسازی در دل تپهها هستند. همراه با ستونی از ماشینها در جادههای گلآلود به راه میافتیم. صدای گرم آهنگران از بلندگوی اتومبیلهای تبلیغاتی جنگ به گوش میرسد.
در کنار جاده میایستیم و به استقبال رزمندگانی میرویم که از خط مقدم بازمیگردند. در میان آنان چند اسیر نیز به چشم میخورند.
🚁 یک فروند هلیکوپتر هوانیروز بر زمینی مسطح در ارتفاعات بر زمین نشسته و رزمندگان همراه با خلبانان، مشغول بستهبندی آذوقه و بارگیری آن در هلیکوپتر برای رساندن به خط مقدم هستند. صدای طبل حماسی روایت فتح طنینانداز میشود. راوی میگوید:
عصر حکومت جباران به پایان رسیده است و تاریخ به غایت الهی خویش نزدیک و نزدیکتر میشود.
🔰 کمی جلوتر به سراغ رزمندگانی میرویم که در کنار یک افسر خلبان ارتش گرد آمدهاند. افسر خلبان از رشادت و ایمان رزمندگان و همراهی ارتش و بسیج حرف میزند و میگوید ابرها امداد غیبی الهی بودند که رزمندگان را از تیررس دشمن محفوظ داشتند.
دوباره در کنار جاده میایستیم و بازگشت ستون رزمندگان از خط مقدم را نظاره میکنیم. آسمانِ ابرآلود همراه با صدای باد، چشم و گوشمان را پر میکند.
🌅 تصاویر تعدادی از رزمندگان را میبینیم که هر کدام نام شهر و روستای خود را به زبان میآورند. به فضای نبرد در میان تپهها باز میگردیم و کمی بعد طلوع آفتاب را میبینیم که با صدای اذان همراه شده. جملات سید مرتضی آوینی روی تصویر طلوع آفتاب، پایان بخش این قسمت است:
🎙 ما اکنون در فجر تاریخ واقع شدهایم و به اذنالله این نهضت را که از پشتوانه پنهان امدادهای غیبی مدد میگیرد، تا طلوع ستاره ثاقب و برقراری حکومت جهانی عدل بر سراسر جهان، ادامه خواهیم داد.
http://khl.ink/f/enop5695.jpg🔸دوران دفاع مقدس و فرهنگ جهاد و شهادت به روایت رهبر انقلاب
https://t.me/joinchat/AAAAAEGkyfCHlg6np8j_Rw