🔅ما از جنگ خسته نخواهیم شد🔻مروری بر بیستمین قسمت از مجموعه
#روایت_فتح:
(قسمت هشتم از مجموعه دوم)
🌅 در زیر آفتاب صبحگاهی، مردم در گوشه و کنار یکی از خیابانهای تهران، به بدرقه کاروان اعزام رزمندگان آمدهاند. زنی میانسال که خود
#مادر_شهید است و برادرش نیز شهید شده و حالا آمده تا برادرزادهاش را نیز روانه جبهه کند میگوید ما سعادتمند بودیم که در این دوره به دنیا بیاییم تا خدا رهبری برای ما قرار دهد که
#حسین_زمانه است.
🌸 در گوشهای دیگر دختربچهای که یک دستهگل میخک در دست دارد، پدرش را بدرقه میکند. دخترک میگوید گلها را برای رزمندهها خریده است. در تصویر بعد رزمندگان در کنار اتوبوسها به خط شدهاند و بر سینه هر کدامشان یک گل میخک نشسته است.
🚌 کاروانی از اتوبوسها و مینیبوسها به راه میافتند و از میان جمعیت گذر میکنند. پرچمهای سرخ و سیاه
#یاحسین و
#یاابالفضل در کنار
#پرچم_ایران از پنجره ماشینها به اهتزار درآمدهاند.
🎙شهید سید مرتضی آوینی میگوید:
صدها سال از آغاز
#عصر_غیبت_کبری گذشته است و اکنون در آغاز قرن پانزدهم بعد از هجرت در
#مطلع_الفجر_تاریخ، انسان بعثتی دیگر باره مییابد و لیاقت حضور پیدا میکند.
🍰 دختران خردسال در کنار مادرانشان، شعار «صل علی محمد، لشکر مهدی آمد» سر میدهند. مردی در بین جمعیت شیرینی پخش میکند و پسری خردسال در کنار پدر رزمندهاش آرام نشسته است.
🎼صدای نوحه، حال و هوای خیابان را دگرگون کرده است. زنی جوان در حالی که فرزند خردسالش را بغل گرفته، با خشم میگوید کجا هستند آن منافقان کور دل که ببینند بچههای ما چطور با شوق به جبهه میروند؟ و زنی دیگر جمعیت را کنار میزند و جلوی دوربین میآید و خطاب به منافقان میگوید بیایید فرزندان و برادران شهیدم را ببینند.
🎙 راوی میگوید:
ما از جنگ خسته نمیشویم زیرا به کانونی دست یافتهایم که هر چه شور و نشاط هست از آن منشأ میگیرد. این
#قلب حسینبنعلی علیهالسلام است که در پیکر ما میتپد و اینچنین اراده ما اراده حق است و قدرت ما از مبدأ لایزال قدرت الهی است. نه، اینجا خستگی راه ندارد.
📢صدای مداحی برادر
#آهنگران ما را به جبهههای نبرد میبرد. در میان تپههای یکی از مناطق عملیاتی، رزمندگان در شیار درهای پناه گرفتهاند و منتظرند تا شب سر رسد. عدهای بار و بنه خود را آماده میکنند و عدهای دیگر در گوشه و کنار، مشغول نماز و عبادتند.
🚚رزمنده جوانی، شروع به نوحهخوانی میکند. او
#یوسف_جعفرقلی است. همه گِردش حلقه زدهاند. نوای
#حسین_جان در فضای تپهها میپیچد. حوالی غروب رزمندگان سوار بر کامیونها آماده اعزام به خط مقدم میشوند.
🏢 صبح روز بعد، درست پیش از پیروزی عملیات، در ارتفاعات یکی از محورهای عملیاتی، خبر شهادت یوسف -نوحهخوان گردان- را میشنویم. این خبر، گروه روایت فتح را میهمان خانه یوسف در تهران میکند. اعلامیه شهادت او بر در و دیوار خانه نشسته است. خانواده یوسف گِرد تابلویی از تصویر شهید حلقه زدهاند.
✊🏼مادر او میگوید وقتی خبر شهادت پسرم را شنیدم، خدا را شکر گفتم که فرزندی اینچنین به من عطا فرموده که او را تقدیم اسلام و جمهوری اسلامی کنم.
🎙راوی میگوید:
چشمه جوشان خون مبارک سیدالشهداء، منشاء حیات رضوانی انسان و همه آفرینش است. شریان قیام ما نیز به
#قلب_عاشورا میرسد و اینچنین ما هرگز از جنگ خسته نخواهیم شد.
🏙خیابانهای تهران همچنان شاهد عبور کاروان رزمندگان است. زنی که مادر دو شهید است میگوید اگر لازم باشد برای دفاع از اسلام خودم و شوهر پیرم هم به جبهه میرویم.
ستونهای رزمندگان با پرچمهای سبز و سرخ علیولیالله و یاحسین در میان دود اسفند و شعارهای مردم از زیر قرآنها عبور میکنند.
🎊عدهای با شربت و شیرینی از رزمندگان پذیرایی میکنند و عدهای دیگر با گل و گلاب آنان را بدرقه میکنند.
در کنار ستون رزمندگان بسیج اصناف، در میان بقال و آهنگر و نجار و خوار و بار فروش، به پدر
#شهید_حسن_بهمنی میرسیم که برای دومین بار به جبهه اعزام میشود. او میگوید ما امام را تنها نمیگذاریم. ما باید برویم تا اسلام و خط امام بماند.
🎉کاروان همچنان در حرکت است. کسی فریاد میزند ما همه فدایی امام هستیم و دیگران در همراهی او شعار میدهند:
#لبیک_یاخمینی صدای زنان در خیابان میپیچد و با نمایی از اهتزاز پرچم ایران در هم میآمیزد.
http://khl.ink/f/mxz18885.jpg🔸دوران دفاع مقدس و فرهنگ جهاد و شهادت به روایت رهبر انقلاب
https://t.me/joinchat/AAAAAEGkyfCHlg6np8j_Rw