View in Telegram
«خواب‌ها همه کابوس اند» آدم از ترس جنون به نوشتن پناه می‌برد حرف مفت چرا هر چه می‌نویسم دیوانه‌تر میشوم؟ من هم‌سایه‌ی مه‌سایه‌ام چرا شرم دست از سرم برنمی‌دارد؟ همین الان آرزوی مرگ کردم از تهِ دل چرا با هر چه قرص بهتر نمی‌شوم؟ چرا زهدانِ زاهدان خون می‌زاید؟ چرا عشق این همه هزینه دارد؟ عشق چرا کوتاه چرا طولانی‌ست؟ نفت چرا سرخ خون چرا سیاه روان‌پزشک گفت چته چشم‌هایم را که می‌بندم دختری سه‌چهارساله از پله‌ها لیز می‌خورَد سرش متلاشی می‌شود ماشین دنده‌عقب می‌گیرد از روی سر کودکی می‌گذرد مغزش را می‌پاشاند دسته‌ای تابوت سیاه را روی شانه گرفته‌اند و پیش می‌روند تابوتِ خالی ولی همه‌ی من‌ها توی تابوت‌اند سرش را بلند کرد و نوشت: زُلُفت دو هفته‌ی دیگر بیا با نخستین قرص از جدول پریدم پایین و با تمام جوانی‌ام با زانو به زمین خوردم فک‌ام بسته نمی‌شد آقای دکتر قرص راهش نیست حرف زدن و حرف شنیدن راهش نیست من مُرده‌ام بودم پیش از این که پیش تو بیایم چشم‌هایم را که می‌بندم دخترم آن‌جا پیش از به دنیا آمدن روی آسفالت داغ این‌پا و آن‌پا می‌کند چرا پاهایم قفل شده؟ چرا گریه نمی‌کنم؟ آقای دکتر یک بسته قرصِ گریه برایم بنویس سال‌هاست نِگریسته‌ام و نَگریسته‌ام غدد اشکی‌ام کار نمی‌کند خوب کار نمی‌کند تا بغض همراهم می‌شود بعد رهایم می‌کند به امان خدا خواب نیستم دکتر فقط چشم‌هایم را بسته‌ام چرا هی لیز می‌خورَم و سرم به جدول نمی‌خورَد؟ چرا باز بلند می‌شوم و لیز می‌خورم؟ چرا پهلوُیِ راست‌ام درد می‌کند و به پهلوُیِ چپ‌ام می‌غلتم؟ چرا بدیو درباره‌ی مائو چرت می‌گوید؟ چرا استالین از زبان‌شناسی حرف می‌زند؟ نیچه می‌گوید خدا گرامر است یا گرامر خدا من امام زمان‌ام عکس دختران ظهور را ظاهر می‌کنم در تاریک‌خانه‌ی تاریخ شبی که پاهایت را نعل زدند ریشم را از ته تراشیدم عزادارم و نیستم من من من این همه من در هنگامه‌ی هنگامه نابهنگام ظهور کرده‌ام یا بهنگام من دختران زمین‌ام تاریخ خودکشی‌ام چند نفر درون من مخفی شده‌اند این‌جا کسی به دنیا نمی‌آید همه فقط می‌میرند چرا خوابم نمی‌برَد؟ چرا نمی‌میرم؟ چرا سایه‌ام بر تاریکی افتاده؟ سایه‌ی سایه چه شکلی است؟ چرا هنوز می‌نویسم؟ چرا چرا چرا موش‌ها از وسط جاده‌ای که یک طرف‌اش باتلاق بود و یک طرف‌اش گنداب به سوی قلعه‌ای یورش می‌بردند در نمای بعدی میانه‌ی پرچم را می‌جویدند ببرها از اتوبوس پیاده شدند تند و تند از روی موش‌ها یورتمه رفتند چرا تعبیر نمی‌کنی دکتر جان من امام زمان‌ام تو نیامدی من ظاهر شدم ظهور کردم نبودی ماندم شهریور ۱۴۰۱ «خطابه‌ی احیا: مُرده‌ای خواب مرا می‌بیند»، همراه با چند ترجمه محمد حیاتی نشر آفتاب، چاپ اول/۱۴۰۲
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily