تُ اگر باشی و من باشم و باران باشد
به بغل میکِشمت گر چه خیابان باشد
هوس بوسه به لبهای تُ وقتی آید
مشکلی نیست در آن کوچه نگهبان باشد
لب تُ باشد و من باشم و ای وای خدا
گنه بوسه زدن گردن شیطان باشد
گونهات معدن و من در پی استخراجش
نمکش حیف که در حصر نمکدان باشد
باز باران به دلم شور جوانی بخشید
"نم باران و تُ" ایکاش ، فراوان باشد
راستی هرچه که شد بین من و تُ رازست
راز داری صفت فرد مسلمان باشد
من فقط عاشقم و هیچ ندارم ایمان
از خدا نیست نهان از تُ چه پنهان باشد
فریدون یزدانی