✍️ زمانی که لیلیان نوزاد بود،
پدرش خانواده را ترک کرد و او دیگر هیچوقت پدرش را ندید. مادرش نیز علاقهای به او نشان نمیداد.
🔵 هنوز خردسال بود که جنگ جهانی شروع شد. از خانهاش آواره شد و بعد از جنگ هم در دام ناپدریای متجاوز و مادری خشن افتاد.
🟣 با وجود تمام این تروماها، لیلیان توانست به یک روانکاو
موفق و
تأثیرگذار تبدیل شود.
اما چگونه؟🟡 شاید فکر کنیم که او با
مدارا و بخشش تمام این سختیها را تحمل کرد، شاید او فردی
مثبتنگر بدانیم که حتی در سختترین شرایط نیز میتوانست زیباییهای زندگی را مشاهده کند.
⚪ اما لیلیان در کتاب خود به ما نشان میدهد که
خشم و
نفرت، چگونه میتوانند بهعنوان
هیجاناتی سازنده عمل کنند. این احساسات نهتنها او را از فروپاشی روانی نجات دادند، بلکه به رشد و پیشرفت او نیز کمک کردند، هرچند این هیجانات
بهتنهایی کافی نیستند.🔖 اگر شما هم مایلید
روایت تروما را از تجربهگری واقعی بشنوید که علاوهبر صداقت و بیان شیرین، در روانکاوی نیز تخصص دارد، کتاب «
روایت یک کودکی سخت» را بههیچوجه از دست ندهید.
✅ دانلود فهرست و مقدمه کتاب🙂 گروه روانشناسی دالان:
اینستاگرام |
تلگرام