#بررسی
@chilememe73سر همین کم کم فرانکو با آیزنهاور دیدار میکنه و میبینه چه قدر آدم خوبیه طرف. جدا از اینکه یه اسم و رسمی هم تو اروپا داشت کسی که نبرد نرماندی رو طراحی کرده بود و فرانسه رو آزاد کرده.
خلاصه با هم دوست میشن و اونجا میشه که این با محافظه کاری آشنایی پیدا میکنه علاوه بر اون با کمک آمریکا اسپانیا عضو سازمان ملل میشه و دیگه در جهان حسابش میکنن
به غیر از این آمریکا به فرانکو میگه که در ازای ایجاد آزادی تو کشورت ما هم تحریم هارو بر میداریم و قبول هم میکنه اما میگه که من سر چپ گرایی کوتاه نمیام بنابراین کشور باید تک حزبی بمونه ولی با کمونیست ها کاری ندارم مگر اینکه بخوان امنیت اسپانیا رو مختل بکنن.
در نهایت هر دو به این راضی میشن که فرانکو فضا رو باز تر بکنه، وجود پایگاه های آمریکا در خاک اسپانیا و هر گونه حمایت این کشور در جهت ضدیت با بلوک شرق
از اون ور هم آمریکا تضمین میده که رژیم اسپانیا رو به صورت کامل به رسمیت بشناسه و در جهت بهبود شرایط همه جوره کمک بکنه به علاوه آمریکا حق هیچ گونه مداخله سیاسی در تصمیمات این کشور به جز نقض حقوق بشر نداره.
بعد از این توافق، اسپانیا رسما یک کشور بلوک غربی به حساب میاد. تو اون دوران روابط فرانکو با حزب ریپابلیکن بسیار عمیق میشه که در نهایت به طور اساسی دست به اصلاح حزب فالانژ میزنه و با اسم
جنبش ملی به همراه ایدئولوژی محافظه کار به فعالیت خودش ادامه میده.
2/4