#دلنوشته#دلم_آرومهیه دوست دبیرستانی داشتم که اهل آرایش بود...خراب!
بچهها مسخرهاش میکردن، میگفتن:
•فلانی تو اگه بخوای ۵ دقیقه از خونه بری بیرون و بیای، قبلش ۲۰ دقیقه آرایش میکنی...
😂گذشت تا اینکه کمکم براش خواستگار اومد...
تو همون ایام، یه بار بهم گفت:
"مهسا، بخدا غلط کردم آرایش میکردم...حالا که درمورد خواستگارام تحقیق کردیم، فهمیدیم لامصبا همشون […] هستن و قبلا با دخترای زیادی […] داشتن...
😰"
اول دلداریش دادم؛ بعد گفتم:
"عزیزم ای کاش اون روزا که تو پارک با هر پسری که از کنارت رد میشد دوست میشدی فکر اینجاشم میکردی..."
😥وقتی بلند شد رفت چادرمو با یه عشق خاصی بوسیدم
😘 و به آسمون نگاه کردم و گفتم:
"خدایا ممنونتم که توفیق دادی پاکیام رو حفظ کنم. چون خودت فرمودی: پاکان شایسته پاکاناند و بدکاران شایسته بدکاران..." (سوره نور/آیه ۲۶)
💟 @Chadoriha_bartar💟 💠 https://telegram.me/joinchat/DvJ9EEA-V7075ERNrZbTCQ 💠