🌺

#عاشقانہ_شہدا
Канал
Логотип телеграм канала 🌺
@ChAdOrIhAy_BaRtArПродвигать
16
подписчиков
5,69 тыс.
фото
693
видео
587
ссылок
❀﴾﷽﴿❀@o0o0o00o0oO تبادلات🔃 @mim_faraji69
#عاشقانہ_شہدا 🌹

یـہ روز داشتیم با ماشیـݧ🚗 تـو خیابوݧ میرفتیـم
سر یـہ چراغ قرمز...🚦
پیرمـرد گل فروشـے با یـہ کالسکه ایستاده بود...
منوچـہر داشت از برنامـہ ها
و کارایـے کـہ داشتیم میگفت...
ولـے مـݧ حواسـم بـہ پیرمرده بود...
منوچـہر وقتی دید
حواسم به حرفاش نیست...🙃
نگاهـمو دنبال کرد و فکر کرده بود دارم به گلا نگاه میکنم...💐🌷
توے افکار🤔 خـودم بودم کـہ
احسـاس کـردم پاهام داره خیس می شه...!!!😶
نـگاه کردم دیـدم منوچـہر داره گلا رو دسته دسته میریزه رو پاهام...💐
همـہ گلاے پیرمردو یه جا خریده بود...!!😍
بغل ماشین ما،
یـہ خانوم و آقا تو ماشیݧ بودن… خانومـہ خیلـے بد حجاب بود…😒
بـہ شوهرش گفت:
"خاااااک بر سرت…!!!😅
ایـݧ حزب اللهیا رو ببیݧ همه چیزشوݧ درستـہ"😎😉
یـہ شاخـہ🌹 برداشت وپرسیـد:

"اجازه هسـت؟"
گفتـم:آره😊

داد به اون آقاهـہ و گفت:
"اینو بدید به اون خواهرموݧ..!"
اولیـݧ کاری کہ اون خانومہ👩🏼 کرد
ایـݧ بود که رژ لبشو پـاک کرد و روسریشو کشـید جلو!!!😇
بـہ اندازه دو،سـہ چراغ همـہ داشتـݧ ما رو نگاه میکردن!!!🙄💚

#شهید_سید_منوچهر_مدق🌺


💟 مدافع چادریم💟👇🏻

🎈🖤 @Chadorihay_bartar
#عاشقانہ_شہدا 🌹

یـہ روز داشتیم با ماشیـݧ🚗 تـو خیابوݧ میرفتیـم
سر یـہ چراغ قرمز...🚦
پیرمـرد گل فروشـے با یـہ کالسکه ایستاده بود...
منوچـہر داشت از برنامـہ ها
و کارایـے کـہ داشتیم میگفت...
ولـے مـݧ حواسـم بـہ پیرمرده بود...
منوچـہر وقتی دید
حواسم به حرفاش نیست...🙃
نگاهـمو دنبال کرد و فکر کرده بود دارم به گلا نگاه میکنم...💐🌷
توے افکار🤔 خـودم بودم کـہ
احسـاس کـردم پاهام داره خیس می شه...!!!😶
نـگاه کردم دیـدم منوچـہر داره گلا رو دسته دسته میریزه رو پاهام...💐
همـہ گلاے پیرمردو یه جا خریده بود...!!😍
بغل ماشین ما،
یـہ خانوم و آقا تو ماشیݧ بودن… خانومـہ خیلـے بد حجاب بود…😒
بـہ شوهرش گفت:
"خاااااک بر سرت…!!!😅
ایـݧ حزب اللهیا رو ببیݧ همه چیزشوݧ درستـہ"😎😉
یـہ شاخـہ🌹 برداشت وپرسیـد:

"اجازه هسـت؟"
گفتـم:آره😊

داد به اون آقاهـہ و گفت:
"اینو بدید به اون خواهرموݧ..!"
اولیـݧ کاری کہ اون خانومہ👩🏼 کرد
ایـݧ بود که رژ لبشو پـاک کرد و روسریشو کشـید جلو!!!😇
بـہ اندازه دو،سـہ چراغ همـہ داشتـݧ ما رو نگاه میکردن!!!🙄💚

#شهید_سید_منوچهر_مدق🌺

@chadorihay_bartar
#عاشقانہ_شہدا🌹


یـہروز ڪہ از سر ڪار برگشتہ🚶 بـود خونـہ...
بچـہهـا 👶🏻دویـدݧ سمتش و بغلش ڪردݧ...😇
محـمـد👦هم شروع ڪرد بـہ بالا رفتـݧ از سر و ڪول باباش...😕
سفـرهناهـارو ڪہ انداختم🍽
دسـت ڪـرد جیـبـش و یـہ دستمال سفیـد درآورد...
بانگرونـے نگاش ڪردم و گفتـم :
"سرماخوردے…؟😱"
خنـدیـدو گفـت :
"نـہخانومم...💕☺️
یـہچیزے واستوݧ آوردم😉
مـات و مبـہوت نگاش میڪردم ڪـہ😐
دست.مـالوباز ڪـرد
دیـدم سـہ تا دونـہ برنـج
پیـچیـده لاے دستمال❗️
یـہ دونـہ شو داد بـہ مـݧ👱‍♀
یـہ دونـہ شـو بـہ پسر بزرگموݧ👦
یہ دونـہ شم داد دسـت محمد پسـر ڪوچیڪموݧ👶🏻
ذوق زده بـود و با شـعـف گفـت:
"بـخوریـدڪـہ آقا خیلـے دوستتوݧ داشتـہ..."
تازهفـہمیدم ڪـہ قضیـہ چیـہ
برنج نذرے گرفتـہ بـود😊
با تعجب پرسیدم
"حالا چرا سه تا دونـہ⁉️🤔
با لبخند قشنگـے گفت:
"تبرّكـےمیدادݧ تو حرم
منم ۴ تا دونـہ گرفتم🙂
یڪیشو خودم خوردم...
سهتاشم آوردم واسـہ شما...😍
پےشخودم گفتم
بیشتـر نگیرم ڪـہ برسـہ به ڪسایـے ڪہ مثلہ ما دنبال نذرے بودݧ
گفتم:
"حالاچرا اینقد ڪم...⁉️"
خندےدو گفـت:
"اےبابا…مـہم نیّتـہ خانـوم💞
ڪـم و زیـادش فرقـے نداره
نذرے گرفتـݧ یعنـے همیـݧ🙃
نـہ اینڪـہ اونقد بخورے ڪــہ سـیـربـشـے💚

#شهید_مهدے_خراسانے🌺



@chadorihay_bartar