به نظر میرسد که ما از دین متأسفانه فقط به
#ظاهر، فقه را گرفتیم و به سایر جهات دینی بیاعتنا بودیم. دینی که از اخلاق،
#حکمت، کلام و
#عرفان بهره نگیرد و دینِ سطحی و
#قشری شکل گیرد، هرگز نمیتواند ارزشها و جان مایهای که در دین مورد توجه است را به صحنه بیاورد و نشان دهد.
قطعاً جامعه اسلامی بر اساس چنین مسائلی چنین تحولات را ایجاد نکرده است. اسرار معرفتی و حِکَمی که در دین وجود دارد، جلوههایی که از اخلاق، عدالت و فضائل نفسانی و الهی در دین وجود دارد، یا جنبههای عرفانی که در دین وجود دارد، جاذبههای اصلی یک حکومت دینی هستند و اگر حکومت دینی از اینگونه مسائل خالی و تهی باشد، هرگز جذابیتی ندارد و فقط اگر بخواهد به جنبههای ظاهر بیندیشد، هیچ کس به این حکومت، حکومت دینی خطاب نمیکند و او را به این صورت نمیشناسد.
#معنای_حکومت، قدرت کردن و
#زور و تزویر را به صحنه آوردن نیست، بلکه حکومت باید بر دلها و قلبها باشد؛
#قلبها بپذیرد و جانها پذیرای آن بوده و مایه
#مباهات امت و جامعه باشد. برخی حرکت ها که اکنون به عنوان حکومت دینی انجام میشود به هیچ وجه نسبت به خواستۀ اصلی و ارادهای که صاحبان دین و انبیا و اولیای الهی و ائمه اطهار(ع) نظر داشتند، نیست.
بنابراین، من فکر میکنم که ما اگر بخواهیم از ابرچالش سخن بگوییم، ابرچالش این است که باید تعریف دیگری از حکومت دینی ارائه کنیم و بساط و عنوان دیگری را مورد ملاحظه قرار دهیم؛ اینکه فقط یک بخش از دین به عنوان احکام بخواهد بر جامعه حکمفرما شود، قطعا مورد نظر نیست، نبوده و نخواهد بود.
مرتضی جوادی آملی
۱۴۰۲/۱/۸
@BourseNewsVoc