مارال بانو خطاب به آلنی: اگر معتقد به طهارتِ تن و محدود نگه داشتن ارادی خود و متعهّد نسبت به قراردادها و تعهّدات اخلاقی نباشند، در واقع، بحث در باب همه ی مسائل فرهنگی و اقتصادی و سیاسی دیگر، زاید است و باطل. حیوان تنی، حیوان وار زیستن را ایجاب می کند و حیوان وار زیستن، نفیِ فرهنگ و معنویت است و نفی سیاست و مبارزه ی سیاسی. حیوان که قانون اساسی نمی خواهد؛ مرامنامه و نظام فکری نمی خواهد. حیوان، تن می خواهد و خوراک. همین.»
#گزیده_کتاب . . تو در فاصلهی صامت و خالیِ بین ترک گفتنها غمگینی، سخت غمگین. مثل مهی که از دریا برخیزد، آن خلأ به قلبت راه میگشاید و زمان درازی آنجا میماند، زمانی دراز. سرانجام قسمتی از وجودت میشود...
دخترِ سیاسی، بهتر از پسرِ سیاسی است! مردان، انگار که برای حضور در معرکه سیاست به دنیا میآیند اما زنان، بر این میدان منت میگذارند که پا در آن مینهند..! هر جا زنی هست که به خاطر عدالت میجنگد، آنجا عطری پیچیده است شیرین و شورانگیز ... ما بدون زنانِ خوب، مردانی کوچکیم
در کشورمان نوعی شست و شوی مغزی وجود داشته و دارد. می دانی چگونه مردم را شست و شوی مغزی می دهند؟ یک چیز را بارها و بارها تکرار می کنند. کاری که مدام در این کشور انجام می دهیم: تملک خوب است، پول خوب است، اثاث بیشتر خوب است، تجارت بیشتر خوب است، بیشتر خوب است، بیشتر خوب است ... مدام تکرارش می کنیم و اجازه می دهیم برای مان تکرار شود، بارها و بارها، تا اینکه دیگر هیچ کس به خودش زحمت نمی دهد حتی به چیز دیگری فکر کند! در چنین شرایطی، انسان متعادل و طبیعی هم سرگیجه می گیرد و نمی تواند دید درستی داشته باشد که واقعا چه چیز مهم است ...
● سه شنبه ها با موری ● میچ آلبوم ● مترجم: مهدی قراچه داغی . . 🆔@Bookzic📗
#ملاصدرا این عبارت را، در اول اسفار آورده که: «فرو مایگان به آنچه درمیان عوام شهرت یافته، دل میبندند، و آنچه از مشایخ و پدران خود شنیدهاند. و سخن دیگررا، گرچه با برهانی روشن استوار شده باشد، از آن میرمند، ایشان را رها کن و از کسانی مباش که خدای، ایشان را در بسیاری از آیات قرآن به خاطر تقلید محض و عاری از برهان نکوهش کرده و بپرهیز از اینکه مقاصد آیین خدا در آنچه از آغاز مسلمانی است، از مشایخ و آموزگاران خود شنیدهای محضر(وکافی) بدانی و پیوسته در آستانه ی خانه خود ساکن بمانی و به هجرت و کوچ کردن روی نیاوری، خداوند از تقلید نهی کرد، مقلدان را نکوهش کرد و آنان را بفرمود تا در جرگه اهل اندیشه و معرفت در آیند و ایشان را بیم داد از پیروی پیشینیان و تقلید اسلاف و مشایخ گذشته».
#ملاصدرا در آخر شرح اصول کافی گفته که: «آنچه را آدمی خدا میپندارد در حقیقت بر ساخته ی خود اوست و ویژگیهایی دارد که به تصور او کامل است و به راستی نقصان. هر آنچه را در دقیقترین معانی آن و با وهمهای خویش، تمیز دهید، آفریدهاید، مانند شماست و به خودتان برمیگردانند و شاید مورچهای کوچک نیز بپندارد که خدا همچون او دوشاخک دارد، زیرا تصور میکند که نبودن دوشاخک، نقصان است و چنین است حال خردمندان در مواردی که برای خدا صفاتی ذکر مینمایند».
پوزش خواستن کار دشواری است، حرکتی است ظریف که میان غرورِ خشک و ندامت توام با اشک و آه قرار دارد و اگر راهِ گشودن قلب خود را به سوی دیگری صادقانه نیابیم، همه عذرخواهیها به نظر توخالی و کاذب میآیند.
بستنِ چشمهايت چيزی را تغيير نمیدهد. هيچ چيز فقط به خاطر اينكه تو آنچه را دارد اتفاق میافتد نمیبينی، ناپديد نمیشود. در حقيقت بار ديگری كه چشمهايت را باز كنی ، اوضاع حتی خيلی بدتر خواهد بود. دنيايی كه ما در آن زندگی میكنيم اين چنين است.
چشمهايت را كاملا باز نگه دار. فقط يك ترسو چشمهايش را میبندد. بستن چشمهايت و گرفتن گوشهايت زمان را متوقف نمیكند.
اورسولا گفت: «ما از اینجا نمیرویم، همینجا میمانیم، چون در اینجا صاحب فرزند شدهایم.» خوزه گفت: «اما هنوز مُردهای در اینجا نداریم، وقتی کسی مُردهای زیر خاک ندارد، با آن خاک تعلق ندارد.» اورسولا با لحنی آرام و مصمم گفت: «اگر قرار باشد من بمیرم تا بقیه در اینجا بمانند، خواهم مُرد... .»
یکی از دلایلِ عوضی بودن دنیا، این است که آدمهاش، هر غلطی که خواسته اند، کرده اند ... شرط می بندم اگر غلطی هست که نکرده باشند، به خاطرِ دلسوزی و شرافت و این جور چیزها نبوده ... لابد نتوانسته اند بکنند ...
چه کم تجربه است آن کس که گمان میکند نشان دادنِ عقل و هوش موجب محبوبیت در جامعه میشود! برعکس، اين دو خصوصیت نزد اکثریتِ غالبِ مردم خشم و نفرت ایجاد میکند. هر اندازه که نتوانند این خشم و نفرت را ابراز کنند و حتی آن را از خود هم پنهان کنند این احساس شدیدتر میشود. آنچه درواقع میگذرد این است: وقتی کسی برتریِ فکریِ مخاطبِ خود را درک و احساس میکند در نهان و بی آنکه خود بداند نتیجه میگیرد که مخاطب نیز به همان اندازه، حقارت و محدود بودنِ او را درک و احساس میکند. این قیاسِ پنهان، تلخ ترین نوعِ نفرت و خشم و کینه را در او تحریک میکند. پس گراسیان به درستی میگوید که: " تنها وسیلهای که موجبِ محبوبیت میشود این است که آدمی پوستِ کُندذهنترینِ حیوانات را بر تنِ خود بکِشد."!
میگویم چرا یکی زنگ نمیزند بگوید: «فضلالله خان! اولین دندان پسرم کیومرث، همین امروز صبح نیش زد؟»
میشنوی امینه آغا؟ اینها همهشان فقط بلدند نفوس بد بزنند، ناله کنند که: «عمهجانم فوت کرده.»
دندههام، این دندهی راستم، اینجا، درد میکند. آنوقت من حرفی نمیزنم. چندین و چند سال است، میشنوی زن، پای راستم دائم انگار که گر گرفته باشد، میسوزد. اما من حرفی نمیزنم. رفیق راه پیری من است این درد، گفتن ندارد. به قول استاد: «کلوخهی غم را باید به آب دهان خیس کرد و به زبان هی چرخاند و چرخاند و بعد فرو داد.» گفتن ندارد.
مادام که علم رواج ندارد و مادام که به واسطهی علم مردم قابل نیستند که حق را از باطل فرق دهند، هر روز یک شیخ احمد بحرینی و هر روز یک باب و یک رکن رابع ظاهر خواهد شد و به عالم، فتنه و آشوب خواهد انداخت و خلق را سرگردان و بدبخت خواهد کرد. وقتی که خلق پروقره آغاز کرد، وقتی که علم رواج یافت و مردم از محال بودن خوارق عادات و معجزات و کرامات، مخبر شده، پوچ و افسانه بودن عقاید دینیه را در کل ملل دانست و به دایرهی سیویلیزاسیون قدم گذاشت، راه شیخ احمد بحرینی هم، راه رکن رابع هم، راه امثال اینان هم، بسته میشود و خلق از جهالت و فتنه و آشوب آزاد میگردد و از دیسپوت نیز آزادی مییابد.
پ.ن: برای درک بهتر این متن توضیح برخی از واژهها ضروری مینماید.
1)شیخ احمد بحرینی: شیخ احمد احسائی(بحرینی) به همراه شاگردش سید کاظم رشتی از بنیانگذاران مکتب شیخیه به شمار میروند.
2)باب: سید علی محمد(باب) بنیانگذار آئین بابیه
3)رکن رابع: آخوندزاده در جایی مینویسد: شیخیه را عقیده بر این است که عالم بر چهار رکن قرار گرفته است: حق تعالی، حضرت پیغمبر، ائمهی اطهار و حاج کریمخان قاجار که نایب امام و جملهی کاینات به وجود او قائم و برقرار است!!
4)پروقره: پروگره(ترقی)
5)سیویلیزاسیون: رهایی از جهالت و وحشیگری(پیشرفت علمی و فرهنگی)
زنی که معتقد است مردها بی احساس، بی توجه و غیرقابل اعتماد هستند، با مردهایی با این خصوصیات رو به رو می شود. زنی که انتظار دارد مردی را بیابد که مهربان، احساساتی، و قابل اعتماد باشد، با چنین مردی مواجه خواهد شد. این تصادف نیست. انتظارات مثبت سبب می شود که مرد خود را فردی باارزش بداند و تا آنجا که ممکن است نیازهای زن را برآورده کند.
زندگی حتی وقتی انکارش می کنی، حتی وقتی نادیده اش می گیری، حتی وقتی نمی خواهی اش از تو قوی تر است.. از هر چیز دیگری قوی تر است. آدم هایی که از بازداشتگاه های اجباری برگشته اند دوباره زاد و ولد کردند. مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند ، که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانه هاشان را دیده بودند، دوباره به دنبال اتوبوس ها دویدند، به پیش بینی هواشناسی با دقت گوش کردند و دخترهایشان را شوهر دادند. باور کردنی نیست اما همین گونه است. زندگی از هر چیز دیگری قوی تر است.
🖊 کاش کسی جایی منتظرم باشد | #آنا_گاوالدا | ناهید فروغان | نشر ماهی