در خصوص مسئله ارتباط با حیوانات و خصوصن مسئله پرهیز از گوشتخواری نزد صوفیه، مقاله دکتر نصرالله پورجوادی، که تا جاییکه میدانم خود ایشان نیز گیاهخوارند، با عنوان
پرهیز از گوشتخواری در تصوف، مقاله نسبتن مختصر و مفیدی است که خلاصهای از مقاله ایشان را به همراه اصل مقاله در اینجا قرار میدهم:
🖌 گیاهخواری در شرع اسلامی هیچگاه یک امر مشهور نبوده است و احادیثی در گوشتخواری پیامبر هست. هرچند پیامبر محبوبترین غذاها را غذاهای گیاهی میداند ولی در احادیث ديگر گوشت را سید خوراکها میداند.
در کل حکایتهای گوناگون و بسیاری در گوشتخواری مشایخ و صوفیان میتوان یافت که چون شرع گوشتخواری را مجاز دانسته بوده اینان نیز از شرع پیروی میکردند. (صص ۳۹-۴۰)
دلایل پرهیز از گوشتخواری صوفیان
اما به رغم همه اینها، گیاهخواری نزد مشایخ و صوفیه نیز وجود داشته است. صوفیان مباحث مربوط به خوراک را در ضمن آداب غذاخوری و ریاضت نفس مطرح کردهاند. و خوراک را، از جمله گوشت، تنها به قدر ضرورت مجاز میدانستند و گیاهخواری و پرهیز از گوشتخواری را برای تزکیه نفس لازم میدانستهاند. (مثال: ابوطالب مکی در رساله
قوت القلوب یا امام محمد غزالی در
احیا علوم الدین و
کیمیای سعادت)
صوفیان و زاهدان در اوایل اسلام به خصوص از گوشت به شدت پرهیز میکردند و در خوراکشان به نان و خرما و قدری سبزی و از نوشیدنی ها نیز تنها به آب اکتفا میکردند. اینها بسیار متاثر از سبک زندگی راهبان مسیحی در میان رودان و شامات در پرهیز از گوشتخواری بودند که بدان
تنحّس میگفتند. این سبک زندگی حتی به اصحاب صفّه نیز منسوب است.
در موارد بسیاری پرهیز از گوشتخواری و ریاضت کشیدن راه و روش بزرگان و اولیا دانسته میشده که هرکسی از عهده آن نمیتواند برآید و در اینصورت توصیه میشده که کم خوردن گوشت و پرهیز از مداومت در گوشتخواری حداقل به عنوان راهی جایگزین انتخاب گردد. (صص ۴۳-۴۴)
تنها فرقهای از صوفیان که به صورت آیینی و نظاممند گوشتخواری نمیکردند فرقهای بودند از صوفیان شیعی مذهب در کوفه به نام
عبدکیّه که خوردن گوشت را در زمان غیبت امام حرام میدانستند.
بسیاری از صوفیان و پارسایان نیز به دلایل شخصی ترک گوشتخواری کرده و گیاهخواری پیشه میکردند.
(صص ۴۴-۴۸)
از دلایل گوناگون دیگر در پرهیز از گوشتخواری میتوان به دوری از تنعم یا تجمل اشاره کرد زیرا گوشت کالایی گرانقیمت محسوب میشده است.
(ص ۴۷)
یا دلیل دیگر شبههناک بودن یا گمان بر حرام بودن گوشت بوده است.
(صص ۴۷-۴۸)
زهد و چله نشینی نیز از دیگر دلایل بر پرهیز از گوشتخواری نزد بسیاری از صوفیان بوده است، و تنها خوردن چربی گیاهی را مجاز میدانستند. البته نزد برخی از صوفیان، پرهیز از گوشتخواری موقتی و تنها محدود به مدت زمان چله نشینی ایشان نبوده و حتی تا پایان عمرشان نیز ادامه مییافته است.
(صص ۴۸-۴۹)
اما فرقهای همچون کبرویّه، پیروان شیخ نجمالدین رازی (کبری)، گوشتخواری را در زمان چلهنشینی نیز مجاز میدانستند و نخوردن چربی حیوانی را برای مغز یا دِماغ مضر میدانستند. علاوه بر این، ظاهرن علت دیگر آن، حدیثی از قول امام علی بوده است که نخوردن گوشت بیش از چهل روز را عامل بدخلقی میدانستند.
(ص ۵۰)
با وجود همه اینها، مشایخی بودند که به این گفتهها باوری نداشتند و به راه و طریقت خود میرفتند. به عنوان مثال، مالک دینار گفته است: "ندانم معنی این سخن را که هرکه چهل روز گوشت نخورد عقل او نقصان گیرد. و من بیست سال است گوشت نخوردهام و عقلم در زیادت است".
(ص۵۱)
انتقاد از گیاهخواری صوفیان به عنوان عملی غیر اسلامی
از آنجائیکه گوشتخواری در اسلام مجاز و مشروع تلقی میشده، پرهیز از گوشتخواری امری غیراسلامی لحاظ میشده است و عمومن به رهبانیت مسیحی نسبت داده میشد (هرچند مانویت نیز میتواند منبع دیگری از تأثیرپذیری پرهیز از گوشتخواری بوده باشد که مطابق آن خوردن گوشت برای طبقه موبدان مانوی حرام بوده است). بر همین اساس، بودند صوفیان و مشایخی که هرازچندگاهی در انظار مردم اقدام به گوشتخواری میکردند تا مبادا متهم به خروج از شرع گردند اما در خلوت از خوردن گوشت پرهیز میکردند. در مجموع، انتقاد اصلی متشرعین به گیاهخواری صوفیان لحاظ کردن آن به عنوان عملی غیر اسلامی بوده است و عمومن نیز به ماجرای عثمان بن مظعون از صحابه پیامبر استناد میکنند که راه و روش زهد در پیش گرفته بود و گوشت نمیخورد و کم میخوابید و با همسرش نزدیکی نمیکرد. تا اینکه ابوبکر و عثمان و سلمان فارسی و علی و ابوذر و مقداد نیز بدو پیوستند. و زمانیکه پیامبر از این کار آنها مطلع شد آنها را از این کار برحذر داشت با این گفته که من برای رهبانیت مبعوث نشدهام.
(صص ۵۱-۵۵)
ادامه در فرسته بعدی
⬇️
@BeKhodnotes