حکایتی دیگر از اسرارالتوحید در ارتباط با رابطه شیخ بوسعید با جانوران دیگر:
ماری که در راه کاروان شیخ از توس به میهنه به استقبال او میآید و شیخ یک ساعتی توقف کرده و با او همسخن میشود و نهایتن از او بابت رنجی که به خود برای استقبال از بوسعید داده عذرخواهی میکند. شیخ مار را مومن میداند چه اینکه برای نو کردن عهد قدیم به استقبال او آمده و نیک عهدی نیز از ایمان است.
از نظر شیخ مِیهنه با هرچه از در خُلق نیک و شفقت وارد شوید آن نیز خُلقی نیک از خود نشان میدهد، خواه مار یا اژدهایی باشد یا آتشی که بر ابراهیم گلستان شد!
@BeKhodnotes