این چند روز دیدم خیلی از دانشجویان مجموعه و نویسندگان عزیز با مشکل گیرکردن سر یک صحنه یا فصل روبرو شدن، گفتم کارهایی که وقتی خودم دچار این مشکل میشم انجام میدم رو باهاتون به اشتراک بگذارم:
1. مکان/زمان شروع فصل رو عوض میکنم.
2. اگر کتاب از دو یا چند زاویه دید یا در چند زمانه، زاویه دید یا زمان رو عوض میکنم.
3. موسیقی بیکلام رو هیچوقت دست کم نگیرید!
4. لحن گفتار یا فضای توصیفی فصل یا صحنه رو عوض میکنم؛ صحنه رو به مکالمهای، توصیفی، احساسی، ... تغییر میدم.
5. کتابها با لحن مشابه و یا با ژانر مشابه میخونم یا فیلم با فضای مشابه میبینم.
6. لیستی از اتفاقاتی که میخوام تو این فصل یا صحنه بیفته مینویسم و میسنجم چطور میتونم با دید متفاوتی وارد موضوعات بشم.
7. صحنه رو با یک مقایسه با گذشته و اتفاق یا موضوعی از گذشته که به حال مربوطه شروع میکنم.
8. صحنه یا فصل رو به زبان دیگهای شروع میکنم (برای کسانی که چند زبانه مینویسن.)
9. صحنه یا فصل رو بدون توصیف و فقط با مکالمه مینویسم، یا برعکس.
10. یک تکه یادداشت شخصی شخصیت رو در توصیف حال فعلیش در این فصل یا صحنه برای خودم مینویسم، حتی اگر داستان اول شخص نباشه.
امیدوارم کمکتون کنه! ❤️
عاطفه بهسام
#WritingTip
@BehsamCreativeWriting