کانون هیئات مذهبی نور"بخش بلده نور "

🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
۞﷽۞
📖صفحه سی و چهارم √⚘

🔰ادبیات درّه نور.√⚘

⚜#بادصبا.√⚘
《#رضا‌بهزادے》
🔹آمد از باد صبا مژده ڪه فروردین است
🔹نوبت خرّمی لاله و هم نسرین است
🔹دُرفشان ابر بهاریست به طرف بستان
🔹ڪام مجموع نباتات از او شیرین است
🔹شد مصفّا در دشت و چمن پُر چین است
🔹بوی گل ها و ریاحین وَزد از خطّ شمال
🔹یا ڪه مُشک ختن و عنبر شهر چین است
🔹دارد آهنگ نوا،در صفتِ گل ،بلبل
🔹بر سر شاخه ے گل با جگرے خونین است
🔹اوڪند وصف گل و غنچه به بالاے درخت
🔹لیڪ این بلبل گوینده ڪه در پایین است
🔹نام وے هست‌《رضا》و لقبش《بهزادے》
🔹لب او باز به گفتار و دلش غمگین است
🔹گر ڪند صبر به تلخی جهان یڪ چندے
🔹صبر‌تلخ است‌و لیڪن بر او شیرین است
____🍃🌸🍃_____________

⚜#شناخت‌نامه √⚘
《#عباس‌حسن‌پور‌شیون‌نورے》

🔸اصلا شمالی ام
🔸به جان آن همه اسب و این همه آهن
🔸به جان آن همه دقایقی ڪه قرار بود
عاشقانه امّا نشد .
🔸تمام تنفسم
🔸طعم علف و البرز می دهد
🔸بوے شالی و شوڪا
🔸هراز و هزار راه نا رفته
🔸جنگلی جنون
🔸مرا به ڪوه می ڪشد هر روز
🔸ڪافی شاپ من زیر درخت بیدے در
دامن دماوند
🔸با رندانی ڪه
🔸ف نگفته تا فریمان می روند
🔸فال فروغ می گیرند و فڪر می ڪنند و
به آیه هاے زمینی اش
🔸چنان با صخره می آمیزند ڪه 《بوگاتی》
در سوپر اتوبانهاے 《مونترال》
🔸با بحث هاے داغ سی یا ۳۰
🔸اینجا به درخت می گویند #دار
🔸شب هاے ستاره چینی و 《آسنی》
🔸وقت رسیدن ما را هیچ ساعتی هم نمی
داند
🔸حتی مـــــادرم
🔸ڪه قول داده ام بچه ے خوبی باشم.
🔸سالی
🔸دوازده بار ،غرق می شوم و در خاطرات
دریایی
🔸همیشه ڪسی در من خواب درخت
شدن می بیند
🔸دلخوش به دور بینی نیما
🔸《……بر بسیط خطه ے آرام
🔸می خواند .خروس از دور
🔸می گریزد شب ،
🔸صبح می آید ……》
🔸باور نمی ڪنید ؟
🔸نیم عمر خود را در ڪنار شما
🔸و تمام آن را در راه و رویا زندگی ڪردم
🔸بی آب خاڪ و آتش باد
🔸و
🔸پ
🔸ر
🔸ت
🔸شدم از همی به وهمی دیگر ؟
🔸این افت و خیز دلار
🔸سیاهی آفریقا
🔸تڪ هاے طالبان
🔸مرگ مشڪوڪ دلفین ها
🔸و زنانگی جهان را پایانی نیست .
🔸قبلا
🔸گفته بودم جایی
🔸جاے 《شیون نورے》
🔸مرا شهید اضطراب زمانه صدایم ڪنی
🔸بد نیـســـتـ .

ادامه دارد ........
🆔 @baladeh_e_noor
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂