صبح که از خواب بیدار میشدند تلاوت قرآن, عرق شرمی را بر دیوارهای ستون پیشانی تازه واردها جاری میساختند #خاک آنجا باعث شده بود به خیلی چیزها پشت کنند, به #دنیا و آنچه در دنیا ارزش شده بود ... خویشتن را در بوته #آزمایش قرار داده بودند که هم خود را بیازمایند و هم این جهان را ... #ادامه_دارد
سیری در وادی عاشقی به سبک شهید #ایوب_پورخوش_سعادت: بیقرار رفتن بود....او بر خلاف خیلی ها، گلوله هایی را که از سوی دشمن شلیک میشد فرصتی برای امضا شدن سند رهایی اش از زندان دنیا میدانست او معنای الدنیا سجن المؤمن را درک کرده بود... مناجات هایش را با خودمان مقایسه کن!...((خدایا! تا کی باید منتظر بود؟! می خواهم عرش پاک الهی را ببینم، می خواهم فرشتگان صف کشیده ی تو را در حال تسبیح و دعا ببینم. می خواهم مقام اولیاء، معصومین و شهدا را ببینم.))....شاید مقام((... فی مَقعَد صِدق عندَ مَلیک مُقتدِر)) او را تشنه کرده بود... #ادامه_دارد