بسم الله الرحمن
hhtps://t.center/Azrxci
ایدی مدیرmetra654@
هوس تودارم
کی دیونه ام کنی باخواندن یک شعر
کی مست کنی بااستکان چای
خوشبختم کنی بایک بوسه ای بی هوا
فلسفه نبافم هوس زندگی کرده ام باتو
بگوکنارت دقیقا کجاست
کی زندگی آنجا معنا میگیرد
هوس کنارتوبودن
آری .. تا شقايق هست، زندگی بايد کرد در دل من چيزی است، مثل يک بيشه نور، مثل خواب دم صبح و چنان بی تابم، که دلم می خواهد بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه دورها آوايی است، که مرا می خواند بنام امید ...
آری .. تا شقايق هست، زندگی بايد کرد در دل من چيزی است، مثل يک بيشه نور، مثل خواب دم صبح و چنان بی تابم، که دلم می خواهد بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه دورها آوايی است، که مرا می خواند بنام امید ...
صبح از راه رسید سبدش پر ز گل خورشید است، نگهش آینهی امید است هم نفس با همه مرغانِ خوش الحانِ سحر، نغمه خوانِ غزلِ توحید است صبح آغوش گشودست بپا خیز و ببین با نگاهی که پر از مهر و صفاست بهخدا صبح قشنگ است قشنگ باغِ پر نقش خدا رنگ به رنگ
رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید ، عکس تنهایی خود را در آب ، آب در حوض نبود . تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی ، همتی کن و بگو ماهی ها ، حوضشان بی آب است...
رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید ، عکس تنهایی خود را در آب ، آب در حوض نبود . تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی ، همتی کن و بگو ماهی ها ، حوضشان بی آب است...
شب را نوشیدهام و بر این شاخههای شکسته میگریم مرا تنها گذار ای چشم تبدار سرگردان مرا با رنج بودن تنها گذار مگذار خواب وجودم را پرپر کند مگذار از بالش تاریک تنهایی سر بردارم و به دامن بیتار و پود رویاها بیاویزم
صبح است گنجشک محض می خواند. حسی شبیه غربت اشیا از روی پلک می گذرد بین درخت و ثانیه سبز تکرار لاجورد با حسرت کلام می آمیزد باید بلند شد در امتداد وقت قدم زد گل را نگاه کرد ابهام را شنید. باید دوید تا ته بودن باید به بوی خاک فنا رفت باید به ملتقای درخت و خدا رسید
. زندگی خالی نیست مهربانی هست سیب هست ایمان هست آری تا شقایق هست زندگی باید کرد در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور مثل خواب دم صبح و چنان بی تابم که دلم می خواهد بدوم تا ته دشت بروم تا سر کوه . . .