دل ربودی عاقبت با شیوه ی رندانه ات
پا نهادی روی قلب عاشق دیوانه ات
بعد عمری دلبری و عشوه و ناز ای عزیز
دور گشتی از هوای خانه ی شاهانه ات
حسرت دوری از تو در دل و جان من است
نامیدم از همه افکار خوش بینانه ات
در جهان باید بگردی تا ابد ای دلربا
تا بیابی گرد شمع مانند من پروانه ات
تکیه گاهت نیستم دیگر گل باغ بهار
بس که گفتی بی نیازم از تن و از شانه ات
اینقدر نامهربانی با من عاشق چرا ؟
دوست دارم تا ببینم هق هق مستانه ات
مثل ساقی من برایت باده ها پر می کنم
پر کن اکنون از شراب ناب ما پیمانه ات
@LVO_OOفکر تو دیگر شده خالی ز جسم و جان ما
دور کن لطفاً کمی از قلب من کاشانه ات