🕊ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی ؛
چه کنم؟ که هست اینها گُل خیر آشنایی
همه شب نهادهام سر، چو سگان، بر آستانت ؛
که رقیب در نیاید به بهانهی گدایی
مژهها و چشمِ یارم به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چَرد آهوی خَتایی
درِ گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است؟
به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی
سرِ برگِ گل ندارم، به چه رو رَوم به گلشن؟
که شنیدهام ز گلها همه بوی بیوفایی
به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟
که کُشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برونِ در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟
به قِمارخانه رفتم، همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
درِ دیر میزدم من، که یکی ز در در آمد
که : درآ، درآ،
عراقی، که تو خاص از آن مایی
#عراقی✍غزل ۲۹۵
وزن شعر؛
فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن
اجرا و میکس:
🎙|
🎛#امیر_محمدیآوای پردیس
🎼@Avaye_Pardis