#یادی_از_گذشته🔹به
گذشته میرویم، به جایی که همه لحظه شماری میکردند برای عروسی فلانی، برای یک مراسم سرشار
از شادی.
از ماههای قبل خانوادههای عروس و داماد آماده عروسی میشدند، معمولاً جشنهای عروسی در ابتدای پاییز برگزار میشدند زمانی که مردمان روستا خستگی زراعت سالانه را
از تن به در کرده بودند و محصول خود را به فروش رسانده و جیب هایشان پر
از پول بود. گاهی هم جشنهای عروسی در ابتدای سال نو برگزار میشد.
🔹جشنهای
#عروسی معمولاً بعدازظهر شروع و تا غروب روز بعد ادامه داشت. قبلاً
از مراسم عروسی گروهی
از زنان خانواده داماد تحت عنوان «پابویکَر» به خانه عروس میرفتند و گوسفندی را نیز با خود میبردند تا عروس را به خانه جدیدش دعوت کنند. در خانه داماد نیز بساط ساز و دهل و رقص تا قبل
از شام برقرار بود و پس
از شام به خانه پدر عروس میرفتند و در آنجا به پایکوبی میپرداختند، عمده رقصندهها
از فامیل داماد بودند و خانواده عروس نمیرقصیدند.
🔹روز بعد نیز
از صبح مراسم شروع میشد و تا غروب ادامه داشت. مراسمی که برای هرکدام
از ما خاطرههایی را در خود دارد. صفهایی متشکل
از زنان و مردانی دست در دست هم به رقص سنگین سما، شلان شلان و یا رقص دیگری میپرداختند، تمام روستا به مراسم دعوت میشدند کسانی که نسبت دورتری داشتند
از پشتبام خانه به تماشا میپرداختند، ساز و دهل معرکه میگرفتند گاهی فردی که جوان و ورزیده بود به کل کل کردن با دهل میپرداخت، رقصنده (چوپیگیر، بازیواز) تلاش میکرد که با رقص دودسماله پای خود را به دهل بزند و دهلزن (دولکو) نیز سعی میکرد مانع
از این اتفاق شود. در آن طرف نوازنده سرنا (سازنه) پف در سازش میکرد و مقام اوشاری؛ دوپا؛ سه پا؛ سنگین سما و ... مینواخت. چون اینان باید پیوسته در ساز دف میکردند مجبور بودند ساز را به سمت بالا بگیرند که بزاق دهانشان وارد ساز نشود و چون رو به آفتاب مینواختند دائما عرق میکردند و همواره دستمالی در جیب داشتند که عرق پیشانی و صورتشان را خشک میکردند.
🔹سازنه وقتی بدون ریتم به سمت یک شخص ساز میزد در واقع
از او شاباش طلب میکرد و اگر آن فرد پول میداشت پول را در دهانه ساز میگذاشت و سازنه نیز به نشان تشکر چندین بار با دست بر دهانه ساز میزد.
فرد دیگری نیز در بین آنان بود که شغل شاباش گفتن بود و او را (شاواز کیش) مینامیدند.
هرکسی در پی جور کردن پنجاه، صد و یا دویست تومان بود تا با هزار عشوه و کرشمه بره سمتش و تو گوششون اسم چند نفر رو ببره و بابت اون پول اندک که به عنوان
#شاوازانه داده بود خر کِیف میشد.
#شاواز_کیش نیز مثلاً با گفتن آاااای شاواز
#شاواز_دولتعلی و
#سلامتی_درویشعلی #آااااای_شاواز پاسخ او را میداد و گاه برخی
از افراد با دادن
#پنجاه_تک_تومن #اجداد_شاواز_کیش را
#زنده میکردند
از بس
از او تقاضای شاواز داشتند. خلاصه ساز و دهل آن زمان صفایی داشت و چه بهتر که سازنه
#رضا_مریدی میبود
https://t.me/asredelfan/44906