_بعد از اینکه خودش را شناخت و فهمید از زندگی چه میخواهد، اسمش را عوض کرد.
می گفت: «من میترا نیستم. اسمم زینبه
😌 با اسم جدیدم صِدام کنید.»
از باباش و مادربزرگش به خاطر این که اسمش را میترا گذاشته بودند ناراحت بود.
☹️من نُه ماه بچه ها را به دل می کشیدم ، اما وقتی به دنیا می آمدند ، ساکت
🤫می نشستم و نگاه میکردم تا مادرم و جعفر روی آنها اسم بگذارند.
اسم پسر اول را جعفر
👨🏻🦱 انتخاب کرد و دومی را مادرم
👵🏻 .جعفر اسم های اصیل ایرانی را دوست داشت.
☺️مادرم با این که حق انتخاب اسم بچه ها را داشت، اما حواسش بود طوری انتخاب کند که خوشایند دامادش باشد
😉زینب ششمین فرزندم بود و وقتی به دنیا آمد، مادرم اسمش را میترا گذاشت....
📚کتاب
"من میترا نیستم" به قلم
✍ معصومه رامهرمزی خاطراتی زیبا از زندگی شهیده زینب کمایی است که در 14 سالگی به دست منافقان کوردل به شهادت
✨ رسید.
#معرفی_کتاب#رمان#واحد_خواهران #کارگروه_تخصصی_اصیلا🌻🌿@asila_jad🌻🌿🌻🌿🌻🌿