↩️ برای ایران چه باید کرد؟
💠 بر کسی پوشیده نیست که میهن ما امروز در وضعیت آشفتهای به سر میبرد. برای آنکه بتوان به این آشفتگی پایان داد، باید آن را ریشهکن ساخت و برای ریشهکنسازی آن نیز باید ریشههای این آشفتگی را یافت.
💠 در این راستا، با نگاهی ساده به تاریخ، درخواهید یافت که ریشههای این آشفتگی بزرگ به قادسیه باز میگردد. برای پی بردن به این موضوع، بسنده است که ایران پیش از قادسیه را با ایران پس از قادسیه بسنجید؛ آنگاه درخواهید یافت که ایران پساقادسیه با جنگهای درونی فراوان، سلسلههای زودگذر پرشمار، چندین تازش موفق بیگانه، نابودی هر چه بیشتر فرهنگ ایرانی، تکهتکه شدن روزافزون ایرانزمین و جایگزین شدن غرور ملی با تعصبات اسلامی، در سنجش با ایران پیش از قادسیه، تنها و تنها به یک دوران آشوب و هرجومرج شباهت دارد.
💠 این همه در حالیست که ایران پیشاقادسیه، دوران ثبات کشور، پایداری درازمدت سلسلهها و یکپارچگی ملی بود که با شکوفایی همیشگی فرهنگ ایرانی و خودباوری نیرومند ملی همراه بود. در این دوران، ما به جز خود قادسیه، تنها شاهد یک تازش موفق بیگانه به ایران بودیم که مدتی بعد با بازپسگیری و بازسازی کامل کشور همراه شد.
💎 نکات بالا روشن میکنند که وضعیت آشفتهای که امروز بینندهاش هستیم، چیزی جز استمرار 1400 سالهی قادسیه نیست! اما در قادسیه چه رخ داد؟
💠 در قادسیه، دو سپاه به نبرد با یکدیگر شتافتند. سپاه نخست، سپاهی بود که خود را سپاه ایرانشهر میدانست و از موضع پدافندی (دفاعی) به این نبرد وارد شد. سپاه دیگر اما خود را نه حتی سپاه عرب، بلکه سپاه اسلام میدانست و به فرمان مذهب خود در موضع آفندی (تهاجمی) بود. در قادسیه، علیرغم همهی جانفشانیهای ایرانشهریان، مسلمانان پیروز شده و ایرانزمین را رفتهرفته اشغال کردند. بال فرهنگی این تمدن که شالودهاش جهانبینی استوار بر بهدینی بود، برافتاد. بر سر بال سیاسیاش که شالودهی آن، پادشاهی استوار بر نیکخدایی بود هم همان بلا نازل شد.
💎 اینک که آشفتگی خود را ریشهیابی کردیم، نوبت به ریشهکنیست. پس باید پرسید: چگونه میتوان به اشغال ایران توسط اسلام در این قادسیهی 1400 ساله پایان داد؟
💠 پاسخ روشن است! ما در نبردی به سر میبریم که یک سویش ایرانشهر است با دو بال تمدنی خود که بریده شده اند. سوی دیگر نیز اسلام است در جایگاه شاخهای از ابراهیمیت که در استورهشناسی ایرانی، میراث ضحاک ماردوش شناخته میشود. پس کاوهای نیاز است و فریدونی که خاکستر ققنوس ایرانشهر را از اشغال ضحاک به درآورند و زایش دگربارهی این ققنوس را با بازسازی دو بال تمدنیاش میسر سازند بیآنکه در دام راههای انحرافی چون دوگانهی دیکتاتوری-دموکراسی، نژادگرایی غربی و بسی فریبهای رنگارنگ دیگر گرفتار آیند.
💠 اکنون مهمترین نکته در هر نبردی آنست که جبهههای دوست و دشمن بهدرستی از یکدیگر جدا شوند. به سخنی دیگر، هر کس در ایرانزمین باید برگزیند که سوی ایران ایستاده یا اسلام؟ در این میان، طبیعیست که کسانی چون جریانهای پانشیعه یافت شوند که از حفظ همزمان ایران و اسلام سخن بگویند! چنین کسانی یا ناآگاهانی اند که بهراستی گمان میکنند جمع ایران و اسلام ممکن است، و یا فریبکارانی اند که از جانب جبههی اسلام، قصد نفوذ درون جبههی ایران و آسیب به آن را دارند.
💠 در این راستا، تکلیف جبههی ایران با فریبکاران روشن است؛ آنها همان دشمن اند و در جبههی اسلام ایستاده اند. اما ناآگاهان باید از بند فریب آن فریبکاران رهانیده شوند. پس باید برایشان با روشنگریهایی چون آنچه در همین نوشتار آمده، روشن ساخت که یک تن هر اندازه به اسلام نزدیک شود، از ایران دور خواهد شد و هر اندازه به ایران نزدیک شود، از اسلام دور خواهد شد.
💠 با آگاه شدن ناآگاهان از این موضوع، بیگمان بیشینهی مردم ایران با قاطعیت در جبههی ایران خواهند ایستاد. گواه درستی این پیشبینی هم نوروزیست که علیرغم همهی کوششهای اشغالگران مسلمان برای نابودسازیاش، نه تنها نابود نشد، بلکه همچنان به عنوان مهمترین روز سال نزد مردم بهزور مسلمانشده و سپس شیعهشدهی ایران باقی ماند. از غدیر و قربان تا تاسوعا و عاشورا نیز نتوانستند کوچکترین خدشهای بر این جایگاه وارد کنند.
💠 اینک، پس از روشن شدن جبههها، نبرد تمدنی ایران و اسلام -یعنی همان قادسیهی 1400 ساله- به واپسین لحظات خود نزدیک خواهد شد و آن ققنوس هزاران ساله از خاکستر خویش برخواهد خاست و با هر دو بال سیاسی و فرهنگی خود به پرواز درخواهد آمد. آنگاه است که روزگار آشفتگی سر آمده و روزگار شکوه و شکوفایی ایرانشهر در جهان از سر گرفته میشود.
💎 آری، چنین است راهی که هر گونه سستی و تفرقه در آن، به معنای پشت کردن به خویشکاری (وظیفهی) خود در برابر مام میهن میباشد.
✍ بهدین تیرداد نیک اندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥