↩️ تیر خلاص به دروغهای کورشستیزان:
شاهنشاه کورش بزرگ؛ ابرمردی که دوست و دشمن، از گزنفون گرفته تا هرودوت، ستایشاش میکنند💠 همواره دیده ایم که ایرانستیزان میکوشند به هر شیوهای، کورش بزرگ و کارنامهی تاریخی او را تخریب کنند. آنها از هر ابزاری که به دستشان بیاید، بهره میگیرند تا چهرهی تاریخی او را تیره نشان دهند. در این راستا، از هیچ اتهامی دریغ نمیکنند؛ چه اتهاماتی که برخی تاریخنگاران جهان باستان نیز به درست یا نادرست به او وارد کرده اند و چه اتهاماتی که صرفا میوهی جعل تاریخی خود آنهاست.
💠 در این نوشتار، بر آن نیستیم که به هیچ یک از آن اتهامات ریز و درشت به گونهی ویژه پاسخ دهیم، بلکه بر آنیم تا از چهرهی تاریخی کورش بزرگ و کارنامهی درخشان او به گونهی کلی پدافند (دفاع) نماییم تا پاسخی باشد به همهی اتهاماتی که به او وارد میکنند. در این راستا، از دو بنمایهی مهم تاریخی یاری میگیریم؛ کورشنامهی گزفنون و تاریخ هرودوت. اما چرا این دو؟ علت آنکه این دو بنمایهی تاریخی را برگزیدم، تفاوت بنیادینیست که میان آن دو وجود دارد.
💠 آن تفاوت بنیادین اینست که گزفنون کسیست که کتاب کورشنامه را از بنیاد در ستایش کورش نوشته است. چنان که در آغاز کتابش، دربارهی علت نگارش کورشنامه میگوید: «هنگامی که دیدم چگونه كورش بر عدهی درخور توجهى از افراد حكومت كرد و شمار بسیاری از شهرها و اقوام و ملل گوناگون را به زیر فرمان خود درآورد، از دیدگاه نخست خود برگشتم و ناچار به اعتراف شدم كه نه تنها حکومت بر مردم امرى ناشدنی نيست، بلكه مسئلهی دشوار و بغرنجى نيز نخواهد بود؛ مشروط بر اينكه حكومتكننده چارهاندیش و زیرک باشد. در واقع، در قلمرو شاهى كورش ملل و اقوام پرشمارى همگی طوق اطاعتش را به گردن نهادند و با اينكه از يكديگر روزها، بلكه ماهها دور بودند و عدهاى هرگز او را به چشم خود نديده بودند و برخى بیگمان بودند كه هرگز او را نخواهند ديد، اما همگی يكدل و يكسو میكوشيدند در زير درفش پادشاهیاش درآيند و فرمانهایش را پیروی نمايند.» [1]
💠 این همه در حالیست که هرودوت نگاهی کاملا وارونه به شاهنشاه کورش بزرگ داشته است. چه، خود او در کتابش میگوید: «اکنون دربارهی کوروش میگوییم، یعنی این مرد چه کسی بود که توانست امپراتوری کرزوس را سرنگون کند و چگونه ایرانیان اربابان آسیا شدند. با آنکه در اینباره سه روایت مختلف از ایرانیان شنیده ام، آن یکی را نقل میکنم که [میپندارم] بیشتر حقیقت دارد و کمتر به ستایش از کوروش پرداخته است.» [2]
💠 در واقع، هرودوت بهروشنی گفته است که بدبینانهترین نگاه ممکن را به کورش دارد؛ چه، از میان سه روایت تاریخیای که دربارهی او وجود داشته است، هرودوت بدبینانهترین را نقل کرده است. پس، ما باید بدانیم که وقتی کتاب او را میخوانیم، نه لزوما با یک روایت تاریخی همهجانبه و بیطرفانه دربارهی کورش، بلکه با نگاهی روبرو هستیم که احتمالا دشمنان کورش به او داشته اند.
💠 حال بیایید بررسی کنیم که ارزیابی کلی هر یک از این دو تاریخنگار نامدار یونانی از کورش چگونه بوده است؟ گزنفون، که کورشنامه را از بنیاد اندر ستایش او پدید آورده است و از این رو، بسیار مورد استناد ایراندوستان میباشد، او را این چنین میستاید: «كورش در همه حال و همه وقت رئوف و نسبت به عموم زيردستان مهربان بود.» [3] «برای ملت خویش پدری مهربان و گرانمایه بود.» [4]
💠 در اینجا، ستایش یکی از دوستداران کورش از او امر چندان شگفتآوری نیست. اما داستان زمانی شگفتآور میشود که بدانیم حتی هرودوت، که از بنیاد میکوشد بدبینانهترین روایت تاریخی را دربارهی او بازگو کند و از این رو، بسیار مورد استناد ایرانستیزان میباشد، کورش را این چنین میستاید: «کورش پدر بوده است؛ زیرا [... او] مهربان و انساندوست و در اندیشهی آسایش رعایای خود [بود].» [5]
💠 آری؛ این برجستهترین تاریخنگاران جهان باستان، چه از موضع دوست و چه دشمن، نتوانسته اند در ارزیابی کلی از شاهنشاه کورش بزرگ، انسانیت و بزرگمنشی او در برابر مردمش را زیر پرسش ببرند. شگفت آنکه هر دو نیز همسو با یکدیگر، کورش را به چرایی مردمداری، مردمپروری و مردمدوستیاش به یک پدر همانندسازی کرده اند؛ پدری برای همهی مردمانِ زیرِ فرمانِ شاهنشاهیِ هخامنشی. آنگاه مشتی ایرانستیز، چگونه پس از 2500 سال گمان میکنند میتوانند خدشهای به سیمای تاریخی این سوشیانت وارد کنند؟!
🗯 پینوشتها:
(1) کورشنامه (کوروپدیا) _ نوشتهی گزنفون _ برگردان رضا مشایخی _ انتشارات علمی و فرهنگی تهران _ برگهی 3
(2) تاریخ هرودوت _ جلد اول _ برگردان مرتضی ثاقبفر _ انتشارات اساطیر، 1389 ه. خ. _ برگهی 145
(3) کورشنامه (کوروپدیا) _ همان _ برگهی 236
(4) همان _ برگهی 238
(5) تاریخ هرودوت _ همان _ برگهی 399
✍ بهدین تیرداد نیک اندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥