↩️ آیا دین تعصب را جایگزینِ خردورزی میکند؟💠 آیا شما هم شنیده اید که میگویند همهی دینها از آنجایی که نگاهی مطلقگرایانه دارند، منتقدان را سرکوب میکنند و تعصبهای کورکورانه را جایگزینِ خردورزی مینمایند؟
💠 در پاسخ باید گفت که گویندگانِ این سخن بیگمان هیچ چیز دربارهی دینِ زرتشتی نمیدانند! زیرا این کیش به وارونِ بسیاری از کیشهای دیگر، بهروشنی با این گونه مطلقگراییها در ستیز است. چه، بر پایهی جهانبینیِ زرتشتی، جهانی که ما امروز در آن زیست میکنیم، در زمانهی آمیختگیِ نیکی و بدی به سر میبرد [1] و از این رو، در این زمانه هیچ نیکوکاری نیست که یکسره از بدی دور باشد و هیچ بدکاری نیز نیست که یکسره از نیکی دور باشد. [2] بر این پایه، حتی اَشو زرتشت را هم نمیتوان انسانی بیگناه (معصوم)، بیکاستی و نقدناپذیر دانست. چه، خودِ اشو زرتشت هم در یکی از پرسشهایش در گاتها، درستیِ آموزههای خود را به چالش میکشد و بدین سان خود را خطاپذیر میشناسد. [3] چه، اگر چنین نبود، هرگز پیروانِ خویش را به سنجیدنِ گفتههای خودش از راهِ اندیشهورزی فرا نمیخواند و آنها را حتی از پیرویِ کورکورانه از خودش پرهیز نمیداد. [4]
💠 گذشته از این، در فرهنگِ زرتشتی، خِرَدِ ذاتی آشکارا سرآمدترین و استوارترین پیامآورِ خداوند دانسته شده است؛ [5] این بدین معنیست که به نزدِ هر کس، خرد در پیامآوری حتی از اشو زرتشت نیز جایگاهِ والاتری دارد. پس، با کنارِ هم نهادنِ همهی اینها، آشکارا میتوان دریافت که دینِ بهی نه تنها با سرکوبِ منتقدان و ستم بر دگراندیشان در ستیز است، بلکه زرتشتوارترین خیموخوی را از آنِ کسانی میداند که سرسختترین مخالفان را همترازِ همکیشانِ خود دوست میدارند. [6] افزون بر این، دینِ بهی پیرویِ کورکورانه از هیچکس حتی موبدِ موبدان را هم روا نمیداند. [7]
🗯 پینوشتها:(1) در فرهنگِ زرتشتی، به زمانهی آمیختگیِ نیکی و بدی "زمانهی گُمیختگی" میگوییم.
(2) «اینکه اندر گیتیِ پر از بیم، مردمانِ میرا، سرتاسر آکنده از خردِ نابِ وُهومَنی [= نیکاندیشانه] و یکسره رها از بداندیشیها و بدآگاهیهای اَکومَنی [= بداندیشانه] باشند، و یا اینکه لبالب از بداندیشیها و بدآگاهیهای اکومنی و سرتاسر تُهی (خالی) از خردِ نابِ وهومنی باشند، ناشدنی است.» (دینکردِ سوم؛ کردهی 63)
(3) اشو زرتشت: «آیا بهراستی چنین است که من نوید میدهم؟» (اوستا- گاتها؛ هاتِ 44، بندِ 6)
(4) اوستا- گاتها؛ هاتِ 30، بندِ 2
(5) دینکردِ سوم؛ کردهی 77
(6) «زرتشتوارترینِ مردمان از روزنِ خیموخوی، کسی است که مردم را چه آنانی که دورترین پیوند را از روزنِ اندیشه با وی دارند، همترازِ همکیشانِ خود پشتیبانی میکند و آنان را همچون همرزمانِ این جهانیِ خویش دوست میدارد.» (دینکردِ سوم؛ کردهی 163)
(7) «حتی درستیِ داوریِ موبدانموبد هم استوار بر چَمورزی (استدلال) است.» (دینکردِ سوم؛ کردهی 67)
✍ بهدین تیرداد نیک اندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥