☕️ بریدهی کتاب
📖🔎
#Study@AshemVohu2581
↩️ سنجشی کلی میان ایران زرتشتی پیشاقادسیه و ایران اسلامزدهی پساقادسیه:
💠 «ايرانی که عرب در سال های ١۴ تا ٣۶ هجری تحويل گرفت يکی از چهار امپراتوری صدرنشين جهان باستان بود، با اعتباری سياسی و رونقی اقتصادی و شکوهی فرهنگی که عميقاً مورد قبول جهانيان بود. و ايرانی که همين عرب در قرن سوم هجری اجبارا تحويل صاحبان آن داد، همانند ايران ديگری که وارثان عرب در قرن پانزدهم هجری در جريان تحويل آن به هزارهِ سوم اند، ايرانی بود که نه هويت ايرانی داشت، نه اعتبار سياسی، نه رونق اقتصادی، نه شکوه فرهنگی. در هزار و چهارصد ساله نخستين اين تاريخ - به استثنای يک دوران کوتاه هفتاد ساله - ايران بطور دائم يک ابرقدرت جهان باستان بود، و در دو قرن از اين مدت اصولا ابرقدرت منحصر به فرد آن بود. در هزار و چهارصد ساله دوم، نه تنها نشانی از اين سرفرازی بر جای نماند، بلکه در بيش از نيمی از اين مدت ايران حتی حاکميت ساده ای نيز نداشت و تنها بخشی از امپراتوری های عرب و مغول و غزنوی و سلجوقی و ترک و تاتار بود.
💠 در هزار و چهارصد ساله نخستين تنها چهار سلسله پادشاهی، با پادشاهانی جملگی ايرانی، بر سرزمين ايران سلطنت کردند، و در هزار و چهارصد ساله دومين ٣۵ سلسله که تنها ٧ تای آنها ايرانی و٢٨ تای ديگر مغول و ترک و تاتار و ترکمن و افغان بودند. در هزار و چهارصد ساله نخستين تنها يک هجوم موفق بيگانه به ايران صورت گرفت، و در هزار وچهارصد ساله دوم بيش از سی بار از شرق و غرب و شمال و جنوب به ايران حمله آورده شد که تقريبا همهِ آنها هجوم هائی موفق بود. در هزار و چهارصد ساله نخستين مشروعيت سنتی پادشاهان اعمال خشونتی را برای تثبيت اين مشروعيت ايجاب نمی کرد، در هزار و چهارصد ساله دوم اين مشروعيت منحصراً در گرو برندگی شمشيرهای خانان و ايلخانان و اتابکان و اميران و سر کردگان عشاير ويا راهزنان و ياغيانی قرار گرفت که با منطق خون و شمشير تاج بر سر می گذاشتند و با منطق خون و شمشير هم تاج و هم سر را از دست می دادند. در هزار و چهارصد ساله نخستين تقريبا هرگز خون ايرانی بد ست ايرانی ريخته نشد، در هزار و چهارصد ساله دوم خون ايرانی بيشتر از خارجی بر زمين ريخت و چشم های ايرانی بدست خود ايرانی بيشتر از دست بيگانگان از کاسه بيرون آورده شد در هزار و چهارصد ساله نخستين ايرانی پيوسته آقای خود بود و اين آقائی را با سرفرازی توام داشت، در هزار و چهارصد ساله دوم مردان ايران را به بندگی گرفتند و زنان و دخترانش را به کنيزی فروختند.»
📚 تولدی دیگر
✍ شجاعالدین شفا
🗯 نوشتار بالا چکیدهای بود از آنچه توحش اسلامی بر سر تمدن ایرانی آورد. بهراستی که دوران 1400 سالهی پس از تازش اسلام به ایران در سنجش با دوران 1400 سالهی پیش از آن به یک دورهی هرجومرج و آشوب همانند است؛ دورهای که ابرقدرتی، شکوه و ثبات از این کشور رخت بربست و جای خود را به یک اشغالشدگی سیاسی و فرهنگی با ویژگیهای یادشده داد.
🔥 @AshemVohu2581 🔥