↩️ استورهشناسی /
برابریِ زن و مرد بنیادِ آفرینشِ اورمزد است!
1⃣ اورمَزد هنگامی که آهنگِ آفرینشِ جهان کرد، نخست در مینو مادری را به خود پذیرفت و سپس در گیتی، پدری را. زیرا او آفرینش را نخست به گونهی مینویی و چونان یک مادر در هستیِ (وجود) خویش پرورش داد و سپس در گیتی، پدرانه به پاییدنِ آن پرداخت. [1]
2⃣ اورمزد برای کارِ آفرینش در مینو، نخست شش اَمشاسپَند را آفرید که در میانِ همهی آفرینش، نزدیکترین آفریدهها به او هستند. از این شش، سه امشاسپند نرینه و سه امشاسپند مادینه اند. از روزنِ استورهای، شیوهی ایستادنِ این شش به نزدِ اورمزد نیز خود استوار بر تعادل میانِ زنانگی و مردانگیست. [2]
3⃣ اورمزد کارِ آفرینش در گیتی را با آفرینشِ چهار آخشیجِ بنیادین پیش برد؛ باد و آتشِ نرینه و آب و خاکِ مادینه. [3]
4⃣ اورمزد در استورههای ایرانی، مردمانِ جهان را از گیاهپیکری به مردمپیکری رساند و بدین سان آنها را آفرید. چه، نخستین زن و مردِ گیتی مَشی و مَشیانه بودند که چونان شاخههای یک گیاه روییدند؛ به گونهای که در آغاز، چنان همبالا و همشکل بودند که شناساییشان از یکدیگر ناشدنی بود. آنان همچنین با فرهای یکسان آفریده شدند. [4]
5⃣ اورمزد سراسرِ آفرینش و بهویژه مردم را از بهرِ آن آفرید تا کمر به گسترشِ نیکی و نبرد با بدی بندند تا آنکه نیکی پیروز و بدی نابود شود. اینک آنکه برای انجامِ این خویشکاری (وظیفه) از سوی مردم، ابزاری نیاز بود تا مردمان با بهره از آن، نیکی و بدی را بشناسند. در جهانبینیِ مزدایی، این ابزار همانا خِرَد است. خرد نیز در این نگرش به دو گونه بخشبندی میشود؛ خردِ سرشتی که مادینه دانسته میشود و خردِ آموختنی که نرینه دانسته میشود. زیرا خردِ آموختنی، خردِ سرشتی را بارور میسازد. [5]
6⃣ اورمزد، جدا از آنکه مردم را به دو گونهی زن و مرد آفرید، در درونِ هر یک از مردم نیز، چه زن و چه مرد، یک گوهرِ زنانه به نامِ "دئنا" و یک گوهرِ مردانه به نامِ "روان" جای داد. هماهنگیِ میانِ این دو گوهر است که چه یک مرد و چه یک زن را بهشتی میسازد و ستیزِ میانِ همان دو است که او را دوزخی میکند. [6]
💠 در پایان، این بهروشنی پیداست که از روزنِ استورهای، برابری یا تعادل میانِ زنانگی و مردانگی، بنیادِ آفرینش در دینِ مزدایی به شمار میرود. درست از همین روست که اورمزد برای انجامِ آفرینش میبایست هم مادرانگی و هم پدرانگی را به خود میپذیرفت. هم از این روست که آفرینشِ مینو بر تعادلِ زنانگی و مردانگی در امشاسپندان، و آفرینشِ گیتی بر تعادلِ زنانگی و مردانگی در چهار آخشیج استوار شد. آفرینشِ مردم نیز از وضعیتی آغاز شد که هیچ دگرسانیای میانِ مشی و مشیانه پیدا نبود. افزون بر اینها، آماجِ (هدف) آفرینشِ مردم، پیروزسازیِ نیکی و نابودسازیِ بدی بود؛ آماجی که تنها در گروِ بهرهگیری از خرد به دست تواند آمد؛ خردی که خود نیمی مادینه و نیمی نرینه است. بر این پایه، دستیابی به آماجِ آفرینش نیز در گروِ تعادل میانِ زنانگی و مردانگیست. همچنین رستگاریِ روانِ مردم نیز در گروِ همین تعادل میانِ روان و دئناست. گفتنیست که استورهها دربرگیرندهی انبوهی از نمادهایی اند که از سطحینگری به آن پرهیز باید کرد. آنچه در نگرش به این نمادها مهم است، بیرون کشیدنِ پیام و مفهوم آنهاست. در اینجا نیز زنانگی و مردانگی نه ایواز (صرفا) باری بر پایهی جنسیت، که باری مفهومی دارند.
💠 من بدین موضوع در مقالهی خود در شمارهی دوازدهمِ واجنامه بهگستردگی پرداخته ام. [7] برای آگاهیِ بیشتر از چند و چونِ این موضوع، خوانشِ آن مقاله پیشنهاد میشود.
🗯 پینوشتها:
(1) بندهش _ نوشتهی موبد فرنبغ دادگی _ برگردان مهرداد بهار _ انتشارات توس _ چاپ دوم، 1380 _ برگهی 38
(2) همان _ برگهی 109
(3) دینکرد سوم _ دفتر دوم _ ترجمهی فریدون فضیلت _ انتشارات مهرآیین _ تهران، 1384 _ برگهی 123
(4) بندهش _ همان _ برگهی 81
(5) بررسی دینکرد ششم _ مهشید میرفخرایی _ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی _ چاپ سوم، 1394 _ برگههای 199 و 200
(6) اوستا کهنترین سرودها و متنهای ایرانی _ جلد اول _ گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه _ انتشارات مروارید _ چاپ دهم، 1385 _ برگههای 511 و 512
(7) برابری زن و مرد، بنیاد آفرینش اهورامزدا _ بهدین تیرداد نیک اندیش _ شمارهی دوازدهم واجنامه
✍ بهدین تیرداد نیک اندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥