↩️ فلسفهی نماز و نیایش در دین زرتشتی
💠 برخی میپرسند: چرا انسان امروزی باید بخشی از زمانش در شبانهروز را صرف کاری بیهوده چون نیایش کند؟ گرچه شاید انسان امروزی به چرایی پیشرفتهای روزافزون خود، از همیشه مغرورتر باشد، اما راست این است که به وارون گمان بسیارانی، این پرسش زادهی جهان امروز نیست.
💠 برای نمونه، در دفتر سوم دینکرد، مهمترین بنمایهی کهن زرتشتی پس از اوستا، گویا از یک تن ناباور به دین زرتشتی سخن رفته است که از یک موبد میپرسد: «چرا شما مزداپرستان این همه در زیر لب برای خواندن مانتراها و گفتارهای اورمزدی میکوشید در حالی که آن سخنان به واپس افکندن خویشکاری (وظیفه) های روزانهی زندگی میانجامد؟» (کردهی 10)
💠 پاسخ موبد به این پرسش، بس زیبا و خردمندانه است. او نخست آن مانتراها یا نیایشها را مایهی «رستگاری روان در مینو» و «فرهیختگی انسان در گیتی» میخواند که دارای آموزههایی یزدانشناختی اند. او البته در توضیح چگونگی تاثیر نیایشها، آنها را تنها به «ستایش ایزدان» و «نکوهش دیوان» در گفتار خلاصه نمیکند؛ بلکه کاربرد آنها را بیشتر وا میکاود.
💠 موبد، نخست دربارهی کاربرد سیاسی-اجتماعی آنها میگوید: «آنها شیوهی پیشبرد کارهای زمانه را و نیز شناختنشانهای رای و روش شهریاری، فرماندهی و دادگستری را در هر زمان با خود همراه دارند.» وی میافزاید: «نیز شیوهی پیوستن دام و دهش [= آفرینش] را به فرشگرد [= پیروزی اهورامزدا بر اهریمن و بازگشت جهان به آرمانیترین شکل ممکن خود] و شیوهی سرکوب دروج [= هر گونه پلیدی یا تاثیر اهریمن بر گیتی] و چگونه زدودن دروج را از دام و دهش در خود نهفته دارند.» همچنین: «شیوهی ساماندهی و نیز فراهم آوردن زمینهی بالندگی آفریدگان را با خود همراه دارند.»
💠 اما پرسش این است که همهی آنچه او میگوید، چگونه با بهره از نیایشها شدنیست؟ پاسخ بر پایهی همان بخش دینکرد چنین است: «چه بسیار از مردمان گیتی که از راه زمزمهی آهنگین و واجآراستهی سخن خداوند فرهیخته و آگاه شده اند و خواهند شد.» چه، همهی آن سودها «از راه آموزش و دانشِ بهدستآمده از نیایشها» رخ خواهند داد.
💠 پس، یک زرتشتی با انجام نیایشهای دینیاش، ارزشها و آرمانهای اندیشه و جهانبینی زرتشتی را از راه گفتار به یاد خود میآورد تا فراموش نکند که در کردار باید یاور اهورامزدا در نبرد با اهریمن باشد. چه، ما زرتشتیان «این نمازی را که بنیادش اندیشه، گفتار و کردار نیک است، رزمافزار پیروزی میدانیم.» (اوستا- یسنای 58) روشن است نمازی که رواجدهندهی آن سه نیک نباشد و تنها به تکرار طوطیوار محدود شود، هیچ کمک عملی به پیروزی قوای اهورایی بر قوای اهریمنی که آرمان نهایی جهانبینی زرتشتیست، نخواهد کرد.
💠 گفتنیست که اشو زرتشت نیز در نخستین بند گاتها -مهمترین بخش اوستا- سروده است: «خواستارم در نماز با دستهای بلندشده، نخست، ای مزدا رامش برای همهی آفرینشِ سپندمینو [= مینوی اهورامزدا]، ای راستی و اینکه خردِ نیکاندیشانه را خشنود توانم ساخت و روان جهان جانداران را.» پس پیداست که او هم فلسفهی نماز و نیایش را درخواست یاری از اهورامزدا برای کوشش خردمندانه در راستای دستیابی جهان و جهانیان به رامش میداند؛ آرمانی که تنها از راه راستی دستیافتنیست.
💠 گفتنیست که نیایشهای زرتشتی آکنده از ستایش ارزشها و آفریدههای نیک اند. برای نمونه بسنده است که نگاهی به نام برخی از نیایشهای مهم زرتشتی بیاندازیم: «مهرنیایش» دربارهی عهد و پیمان، «اردویسورنیایش» دربارهی آبها، «خورشیدنیایش» دربارهی خورشید و ...
💠 چکیدهی سخن آنکه نیایشهای زرتشتی لبالب از ستایش نیکیها و نکوهش بدیها اند تا بدین سان، یک زرتشتی با بازگویی پیاپی آنها، بایستگی پاسداشت نیکیها را به خود گوشزد کند و از آنها بیاموزد تا با آوردن جهانبینی زرتشتی به میدان عمل، برای تبدیل جهان به جایی بهتر برای زیستن همگان بکوشد. یک زرتشتی با این نیایشهای همگانی کهن، نه تنها خود را در پیوند با نیروی اهورامزدا و دیگر ایزدان حس میکند، بلکه به دیگر همکیشان و نیز پیشینیان خود احساس نزدیکی بیشتری میکند، و این دو احساس با تقویت هویت دینی-اجتماعی او به عنوان یک زرتشتی، به او نیرویی دو چندان برای کار و کوشش درستکارانه در زندگی میبخشند؛ نه آنکه یک نیایش صرفا بخشی از زمان انسان را هدر دهد با این پندار پوچ که خواندن آن بهتنهایی میتواند مشکلی را از کسی حل کند.
💠 پس، شایسته است یک زرتشتی با آگاهی از معنا و مفهوم نیایشی که میخواند، آن را به مثابهی تازه کردن پیمان خویش با خود و خدای خود برای پایبندی به فلسفهی آن نیایش در میدان عمل ببیند. در چنین رویکردی، خواندن نیایشها نه تنها به واپس افکندن خویشکاریهای روزانه نمیانجامد، بلکه به انجام هر چه بهتر آنها کمک میکند.
✍ بهدین تیرداد نیک اندیش
🔥 @AshemVohu2581 🔥