✳️ فقدان اصالت جمهوریخواهی در ایران
هیچ جنبش اصیل و واقعی جمهوریخواهی در ایران شکل نگرفته و احتمالأ هم شکل نخواهد نگرفت، دلیلش کاملاً روشن است. فونداسیون ها و پایههای جمهوریخواهی در تاریخ و سنت ایران وجود ندارد.
در حال حاضر، چهار دسته جمهوریخواه در میان ایرانیان وجود دارد که هیچکدام اصالتی ندارند و تاریخ و اندیشه سیاسی منسجمی پشت آنها نیست.، و هیچکدام در یک زمین سفت نایستاده اند. و جمهوریخواهی آنها از حبّ جمهوری نیست، بلکه از بغض مشروطه است، و به شدت معتاد «سیاستهای هویتی» (Identity politics) شدهاند. آن چهار دسته، به شرح ذیل میباشند:
دسته اول، جمهوریخواهان مصدقی! در حالیکه خود مرحوم مصدق یک مشروطهخواه بود، اما مصدقی های کنونی (اعم از مصدقی های مذهبی و غیرمذهبی و ضدمذهبی)، بخاطر کینه نسبت به پهلویها، جمهوریخواه هستند، هیچ دلیل دیگری برای جمهوریخواه بودن آنها قابل تصور نیست، برخی از مذهبیهای این طیف هم که اخوانی و یا خمینیست هستند.
دسته دوم، جمهوریخواهان عمدتاً چپ و بعضاً راست، که همه از دم ایدیولوژی زده هستند و هیچ درکی از ایران و تجربه مشروطیت ایران ندارند. و طبق معمول 7 دهه اخیر دنبال سراب ایدئولوژیهای شرق و غرب هستند. این دسته، بیشترین ناآگاهی و یا بدفهمی را درباره تجربه مشروطیت ایران دارند.
دسته سوم، جمهوریخواهان اسلامگرا، که همین جمهوری اسلامی کنونی، تجلی آرمان آنهاست، و دشمنی آنها با مشروطیت امری طبیعی است.
دسته چهارم، جمهوریخواهان قومیتگرا، فدرالطلب!، تجزیهطلب، هویتطلب! و ... که تکلیفشان روشن است و جمهوری را برای تحقق آرمان تجزیه ایران میخواهند. تجربه «ملی» مشروطیت ایران، خلاف آرمانهای این طیف است.
تا اطلاع ثانوی، «مشروطهخواهی»، تنها جنبش سیاسی اصیل و واقعی ایران است، که هم پایههای تاریخی محکمی دارد، و هم مبانی فکری قابل اعتنایی دارد. جمهوری اسلامی، هیچ اپوزیسیونی جز اپوزیسیون مشروطهخواه ندارد. سیستم جمهوری، در ایران محکوم به شکست است، بهترین نسخه ممکن جمهوری برای ایران، همین جمهوری اسلامی است چون حداقل از سنت شیعی-ایرانی، یک چیزهایی در خود دارد، یعنی فونداسیونی هرچند ضعیف در بخشی از سنت و تاریخ ایران دارد. (مقالات دکتر چنگیز پهلوان در مجله اطلاعات سیاسی-اقتصادی در اوایل دهه 70 در این زمینه، بسیار جالب و خواندنی هستند). اگر یک روزی قانون اساسی جمهوری اسلامی منسوخ شد، باید (این «باید» یک باید حقوقی و امنیتی و حیاتی است) قانون اساسی مشروطه احیا شود. وگرنه هر جمهوری غیر از جمهوری اسلامی، باعث قطبی-قومی شدن ایران و افزایش خطر فروپاشی ایران خواهد شد.
انگزنی جمهوریخواهان به مشروطهخواهان، از آن عجایب شگفتانگیز روزگار است! آنها مشروطهخواهان را به فاشیسم متهم کرده و احیای قانون اساسی مشروطه را حرکت به سمت دیکتاتوری و استبداد تلقی میکنند! یاللعجب! اینها از تاریخ هیچ نمیدانند! اکثر جنبشهای فاشیستی و تجربههای مختلف فاشیسم در جهان، چون ایتالیا، آلمان، اسپانیا و ... ریشه در سیستمهای جمهوری دارد، نه مشروطه پادشاهی. و اکثر سیستمهای سرکوبگر، مستبد و دیکتاتور، که در حد چندصدهزار و یا میلیونی انسان کشتهاند، دارای سیستم جمهوری بودند، از مائو چین و پل پوت کامبوج، تا استالین شوروی، میلوسویچ یوگسلاوی، صدام عراق، اسد سوریه، سوهارتو اندونزی، قذافی لیبی، همه و همه حکومت جمهوری بودند. میزان استبداد و خشونت و فساد در کشورهای دارای نظام پادشاهی مطلقه و غیرمشروطه در جهان، به مراتب کمتر از کشورهای دارای نظام جمهوری غیردموکراتیک است. و جالبتر اینکه کیفیت دموکراسی و آزادی و رفاه و توسعه و ...، در کشورهای دارای نظام پادشاهی مشروطه، به مراتب بهتر از کشورهای دارای نظام جمهوری دموکراتیک است.
واقعاً این همه تجربههای تلخ و ناموفقِ جمهوری در خاورمیانه کافی نیست که جمهوریخواهان این همه تعصب میورزند؟! دقیقاً دنبال چه چیزی هستند؟! دقیقاً کجا ایستادهاند؟! اگر در زمین دموکراسی و آزادی و حقوق بشر ایستادهاند که بهترین دموکراسیهای کنونی که دارای بالاترین کیفیت آزادی و حقوق بشر هستند، در کشورهای دارای نظام مشروطه پادشاهی مستقر هستند. اگر در زمین سوسیالیسم و عدالت اجتماعی و رفاه و امثالهم ایستادهاند، بهترین سیستم رفاهی در دنیا در کشورهای اسکاندیناوی است که 3 کشور مهم این منطقه، دارای نظام پادشاهی مشروطه هستند.
دکتر محمد محبی
#آرشیو_ایرانمهر
@Ariyamehr_2581@list_Arshiv