View in Telegram
قسمت اول 👆👆👆👆 دیکتاتور کیست؟ فرهاد قناعت‌گر (قسمت دوم و پایانی) دیکتاتورها، برای مقابله با دیگرانی حرفی برای گفتن دارند، که خفه کردن صدای آنها از علم «دشمن‌شناسی» استفاده می‌کنند. بدین ترتیب که با تعریف یک دشمن قَدَر که همه جا نفوذ دارد و ژست شدید مبارزه تلاش می‌کنند مخالفان خود را به وابستگی به بیگانگان متهم کنند. بدین ترتیب می‌توانند از شر دشمنان خلاص شوند. هیتلر یهودیان را دشمن می‌دانست و تمام مخالفان خود را به آنان وابسته می‌دانست. با یک جمع‌بندی می‌توان گفت: 1- خاستگاه دیکتاتورها محیط‌‌های چندصدایی و نهادی است. درواقع باید پیش از دیکتاتور، نهادهای کنترل‌کننده قدرت وجود داشته باشد. بنابراین اقتدارگرایی را نباید همان دیکتاتوری دانست. 2- دیکتاتورها برای قبضه قدرت به مقابله با نهادها می‌پردازند. 3- برای مقابله با نهادها، دیکتاتورها مستقیماً به مردم مراجعه می‌کنند. و اقشار عادی مردم، بهترین هدف آنها هستند. 4- دیکتاتور، برای مقابله با نهادها از ابزارهایی مانند «پله‌بیسیت» استفاده می‌کنند. بدین ترتیب یا نهادها را تعطیل می‌کنند، یا آنها را به کنترل خود درمی‌آورند. 5- دیکتاتورها، چون محصول شرایط اضطرار هستند، به شرایط اضطرار دامن می‌زنند. آنها همیشه راجع به توطئه‌های دشمن حرف می‌زنند ولی قصد جدی هم برای از بین بردن شرایط اضطرار ندارند چون هدف‌شان از این شرایط از میدان به‌درکردن رقیبان است. علم دشمن‌شناسی علم دیکتاتورهاست. با توجه به موارد بالا، اگر در ایران پس از مشروطه، یک شخص با مشخصات بالا وجود داشته باشد که واژه «دیکتاتور» برازنده اش باشد همانا «محمد مصدق» است. مصدق از فضای باز سیاسی، چندصدایی، پس از اشغال ایران بیرون آمد. فضایی که در مورد مسئله نفت اختلافات اساسی بین ایرانی‌ها بود. برخی مانند رزم‌آرا راه‌های عاقلانه‌تری برای مسأله نفت مطرح کردند. مصدق در برابر رزم‌آرا تمام‌قد تمام ایستاد و او را تهدید به قتل کرد. وی و طرفداران‌اش رزم‌آرا را عامل بیگانگان می‌دانستند. «نهادسوزی»‌ای که مصدق انجام داد در تاریخ معاصر ایران بی‌سابقه است. او مجلس سنا را تعطیل کرد، نهاد پادشاهی را از کار انداخت، دیوان‌عالی کشور را تعطیل کرد. او دائما به مردم مراجعه می‌کرد، و به قول مصطفی فاتح، دستگاه تبلیغاتی نیرومندی داشت. او روزی که با مخالفت مجلس روبرو شد با جمع‌کردن مردم عادی روبروی مجلس که شعارهای زننده‌ای علیه مخالفانش می‌دادند به میان مردم رفت و گفت «مجلس همینجاست».! در نهایت وقتی مجلس را ناسازگار دید، به یک «پله‌بیسیت» متوسل شد. آن هم نه مانند دیکتاتورهایی مانند ناپلئون سوم که هواداران واقعی‌شان کم نبودند، بلکه در یک نمایش کمیک، مجلسی را که اقتدار و مشروعیت خودش ناشی از آن بود تعطیل کرد. او می‌دانست که غیرقانونی عمل می‌کند. اما شهوت فدرت او را کور کرده بود. در جواب غلامحسین صدیقی (دوست نزدیک و وزیر خود)، که به او گفت: «اگر مجلس را تعطیل کنی شاه می‌تواند تو را عزل کند»، پاسخ داد: «شاه جرأت نمی‌کند»! تمام دوران نخست‌وزیری مصدق، شرایط اضطراری بر کشور حاکم بود. نقش شرایط اضطرار برای حیات دیکتاتور ضروری است. بسیاری را عقیده بر این بود که وی خودش عامدانه این شرایط را ایجاد می‌کرد. تظاهرات‌ها، چاقوکشی‌ها، فحش‌های زننده که جای شعار گرفته بودند، وحشت در تمام مدت نخست‌وزیری او بر کشور حاکم بود. این در حالی بود که تمام قوای مملکت در دست او بود. او خود قانون می‌نوشت، خود اجرا می‌کرد و خود بر مسند قضاوت نشسته بود! #آرشیو_ایرانمهر @Ariyamehr_2581 @list_Arshiv پایان منبع: صفحه فیس‌بوک فرهاد قناعت‌گر (Farhad Ghanaatgar)
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily