#دل_نوشته#موسیقیزادگاه من، شهر اراک است. و برای من بهترین و زیباترین شهر دنیا.
در اراک به دنیا اومدم، مدرسه رفتم، درس خواندم و دیپلم گرفتم. کودکی کردم، نوجوانی و جوانی. بازی کردم، گریستم، خندیدم و عاشق شدم.
تو اراک، کوچه هایی بود که بهشون می گفتن، «کوچه باغ». کوچه هایی بود خاکی که البته به مرور زمان چنان این خاک کوبیده شده بود که از آسفالت خیابانها محکمتر. تمامی این کوچه ها رو دیوارهای بلند کاهگلی احاطه کرده بود که همگی، دیوارهای باغها بودند.
عجیب حس آرامشی داشت غیر قابل وصف، خصوصاً
اگر نم بارانی میزد و بوی نم و کاهگل فضا رو پر می کرد و .....
چندین سال بعد دوباره گذارم به آنجا افتاد. افسوس و صد افسوس که هیچ اثری از اون کوچه باغها دیگر نبود، چنان که گویی «نه از تاک نشان مانَد و نه از تاکنشان». همه اون کوچه باغها، اون کوچه های عاشقی، اون کوچه های خلوت تنهایی، اون کوچه های پاک و بی آلایش، تبدیل شده بودند به برج های سر به فلک کشیده. جز افسوس و افسوس چیزی برایم نمانده بود. سرگیجه گرفته بودم، بغض گلویم رو می فشرد.
تمامی اون خاطرات از جلوی چشمم رژه می رفتند. حسرت روزگاران از دست رفته، از گذر عمر، از تغییر آدمها، غصه از این که اصلا چرا بزرگ شدیم...
بگذریم.!
آهنگ «کوچه» را به یاد اون کوچه باغ ها ساختم و برای ارکستر بزرگ تنظیم کردم.
ترانه این کار رو دوست خوبم جناب «فرشید سنگ تراش» بر روی آهنگ سرود. که ایشون رو هم سالیان ساله که گم کردم.
با همکاری هنرمندان ارکستر سمفونیک تهران، اجرا و در استودیو پاپ ضبط شد و در آلبوم «صدای بی صدا» با خوانندگی سیروس خان سلیمی عزیز قرار گرفت.
#پیمان_براری@Peymanbararimusic@ArakiBass