🔹 سلام، اسم من پیمانه، باورتون نمیشه اینجا اتاق برادرم مهرانه، میشه گفت بیشتر شبیه یه انباره تا اتاق. چند ماهیه مهران وارد یه شرکت بازاریابی شبکهای شده، هر روز با یه رویای جدید میاد خونه، ماشین آخرین مدل، خونهی لوکس، سفرهای خارجی و مهمتر از همه درآمدهای آنچنانی. خلاصه شبانهروزشو گذاشته رو این کار.
🔹 اون اوایل میگفت کار ما اینه، از شرکت جنس میگیریم، با قیمت پایین به دیگران میفروشیمو، سود میبریم. اونقد این کار براش مهم بود که یه روز وسط مهمونی یه کارتون جنس آوردو شروع کرد به تبلیغ، تا مهمونا ازش بخرن. همه داشتن شاخ در میاوردن...