بیزار نیستم ولی چه نیازی است شعری بگویم که نیاز به ترجمه داشته باشه
کلمات زنده اند
هر کلمه ای یک بویی دارد
یک مزه ای دارد
یک حسی خاص و یک سیگنالی خاص به ما منتقل می کند
مثلا صبح و بامداد و پگاه درست است که مترادف اند اما جایی است که فقط باید واژه ی صبح به کار برد جایی هم اقتضا می کنه بگوییم پگاه یا بگوییم بامداد
یک جاهایی است میشه بنویسیم دلداده اما جایی هم هست که فقط باید عشق نوشت تا اون طعم و حس لازم را به خوانشگر بدهد
ما برای خودمان که نمی نویسیم قراره کسی اینا رو بخوانه و بقول معروف حرف مان خریدار داشته باشه،
شما شعرهای شاعر نامیرا استاد شاملو را حتما بیشتر از بنده ی کهتر خوانده اید ملاحظه می کنید همان جاهایی که عربی است در آن سطر اگر پارسی را جایگزین اون کلمات مزبور کنیم اون حس لازمه را ایجاد نمی کند...
کلمات زنده اند و بار دیگر می گویم هر کلمه ای رنگ و بوی خودش را دارد
نمی شه گفت مطلقا به جای حیات زندگی بنویسید....