همداستان برای من آغازِ همنشینی با ایبسن بود.
نویسندهای که فقط نمینویسد، بلکه میسازد، محک میزند. واکاوی میکند و میآموزاند. او هنجارهای اجتماعی و سنتها را به چالش میکشد. ایبسن زنانی خلق میکند که هیچکس جرات نوشتنشان را ندارد.
او شخصیتهای خود را در شرایطی نشان میدهد که باید انتخابهای دشوار و پرهزینهای انجام دهند. آنها را در مواجهه با تصمیمات بزرگ یا موقعیتهای بحرانی قرار میدهد؛ جایی که باید بین وفاداری به خود یا پذیرش انتظارات دیگران یکی را انتخاب کنند. شخصیتهای او آدمهای معمولیند که هر یک در درون خود نبردی بیپایان را تجربه میکنند.
این روزها به این فکر میکنم که اگر ایبسن قرار بود من را بنویسد، با نگاه خود و رویکرد روانشناسانه و اجتماعیاش، احتمالاً انگشت روی کدام ویژگیام میگذاشت؟
(با این دانش که او علاقه زیادی به نشان دادن تضادهای درونی شخصیتها و شکستن ظاهر و پردهبرداری از لایههای عمیقتری از وجود انسانها دارد.)
ایبسن ویژگیهایی را برجسته میکند که در ظاهر غیرقابل فهم به نظر میرسند، اما در واقع نمایانگر کشمکشهای درونیاند. او با تأکید بر توانایی یا ناتوانی افراد در فرار از محدودیتهای اجتماعی، اخلاقی یا خانوادگی، شخصیتهایی میسازد مثل هِدا گابلر گستاخ، جسور و نامتعارف یا مثل نورا در جستجوی هویت واقعی خود.
آیا او مرا هم در موقعیتی قرار میدهد که بتوانم در برابر تمام محدودیتها و فشارهای دنیای بیرون، حقیقت خود را پیدا کنم و از آن برای ساختن یک زندگی راستین بهره ببرم؟ یا...
#همداستان
#عروسکخانه
#هداگابلر