#بریده_ایی_از_یک_کتاب#فیه_ما_فیه #مولاناگفت: پیلی را آوردنـد بر سر چشمهاي ڪه آب خـورد.
خود را در آب میدیـد و میرمیـد.
او میپنداشت ڪه
از دیگري میرمد، نمیدانست ڪه
از خود میرمـد.
همه اخـلاق بد،
از ظلـم و ڪین و حسـد و حرص و بیرحمي و ڪبر، چون در توسـت، نمیرنجي؛
چون آن را در دیگري می بیني، میرمی و میرنجي.