«
روز معلم»
بدترین تصویری که از
معلم در خاطرم مانده، از بهترین
معلم دوران تحصیلی مدرسهام است.
معلم کلاس پنجم دبستانم، انسانی بسیار شریف که بیشتر دقیقههای کلاس را در تلاشی دلسوزانه و تکاپویی حیرتانگیز بود. انگار سرنوشتش را به سرنوشت تکتک ما گره زده بود.
حتا به کلاس دینی و ورزش ما سر میزد و وضعیت ما را پیگیری میکرد، در حالی که میتوانست آن ساعات را استراحت کند. از او «تلاش» و «حرمت تلاش» را آموختم. آن زن عاشق ما و کارش بود و خیلی دوست داشت ما این عشق را دریابیم.
ماجرای بدترین تصویر برمیگردد به روزی که برگههای امتحان ریاضی را پس از تصحیح به ما پس داد. یکی( کمی لاتمنش، رند و کلاً زندیق آیینِ کلاس او بود) با وجود تهدیدهای
معلم، دوباره نمرهاش زیر ده شد و مثل همیشه به یکوَرَش هم نبود!
اینبار ورقه را با سنجاققفلی بر مقنعهی او چسباند و او را روی سکوی کلاس نشاند. هنوز تنم میلرزد از یاد آن
روز سیاه و چرک. او زنی قاطع بود با صدایی گاه حریر و گاه شمشیر. اینبار شمشیر را کشیده بود و بالای سر میچرخاند. نفس نمیتوانستیم بکشیم. همه را به صف کرد. گفت باید روی او تف کنیم. من شاگرد اول کلاس و نفر اول آزمون علمی منطقه بودم و طبعاً سوگلیاش. دو ردیف همه تف کردند. مقنعهی سیاه او پر از تف سفید.من نیمکت اول ردیف سوم مینشستم. نوبت به من رسید. از شدت ناراحتی و اضطراب حالت تهوع داشتم. من اصلا با او دوست نبودم. ما در حلقهی شاگردهای منزه بودیم و او همیشه گناهکار!
معلم گفت «عبدی! یک تف گنده کن همه بببینن» با ترس گفتم : نه. باورش نمیشد سوگلی بگوید نه. فریاد کشید تف کن(همراه با فحش) لرزان و ترسان گفتم نه. زنی درشت اندام و قوی و من ریزه. سیلی فرود آمد و من پرت شدم روی زمین. بین من و آن دختر دوستی عجیبی برقرار شد. بعد از تغییر مدرسه در دوران راهنمایی دیگر ندیدمش .
هنوز از خودم میپرسم بهترین معلمت؟ او و بسیاری از منشهای انسانی او بهخاطرم میآید.تباهترین و سیاهترین خاطرهی مدرسهام هم از اوست.
هر چه بر عدد سنام افزوده شد، بیشتر فهمیدم انسان یعنی همین تصویر. یک سیاهیای که دلپیچهای در دل سپیدی میاندازد و دنیا را طوفان خاکستری برمیدارد. هیچ شخصیتی سپید و سیاه نیست. بیشتر قصه خواندم و یاد گرفتم او را، هم ببخشم و هم نبخشم. هنوز تحقیر آن
روز و آن سیلی و دردش را در جان دارم. اما بر خود نهیب که او نه فرشته بود و نه دیو. او هم مانند من یک ترکیب دیوانهوار سپید و سیاه است. خاکستری زیبا و زشتی به نام انسان که بدترین کار این است که از او دیو یا فرشته بسازی.
«زهرا عبدی»
https://t.center/Abdinovelist#روز_معلم