✳️ دریا! من بلد نیستم اسلحه دست بگیرم. جگر روی مین رفتن ندارم. حتی بلد نیستم سینه بزنم. گریهام نمیگیرد دریا! هرچه که میخوانند و به سر و سینه میزنند این بچهها، من گریهام نمیگیرد. فقط یک بار، آن هم وقتی که صورتت آمد جلوی روم با آن جای سیلی، فهمیدم که صورتم خیس شده. آقا مجتبی، نوحه خوان گردان است. از جای سیلی میگفت و کبودی صورت زهرا.
دریا! من بر میگردم؛ برمیگردم دست بچهمان را میگیرم و میرویم جایی که هیچکس نباشد؛ حتی عمویت؛ حتی پدرم. دریا! من از این عرضهها ندارم، اما دیروز رو به "اروند" نشستم و زار زار گریه کردم. میدانی دریا؟ غواصهایی که نعش پاره پارهشان را از ته اروند بالا کشیده بودند، همه بچهسال بودند و میان یک مشت لجن؛ شانزده، هفده، هیجده... باورت نمیشود دریا!
#هادی_حکیمیان#گل_انارها_را_باد_می_بُرد
#انتشارات_سوره_مهرچاپ سوم
ص ۳۰.
ارسالی از سوی "پسنجر" از خوانندگان کانال آب و آتش.
@Ab_o_Atash