✳ ن والقلم
[جملاتی از جلالالدین سادات آل احمد درباره قلم و آنها که مینویسند...]
- همه حرف و سخنهای عالم، از همین سی و دو تا حرف درست شده است؛ به هر زبان که بنویسی اصل قضیه فرق نمیکند. هر چه فحش و بد و بیراه هست، هر چه کلام مقدس داریم – حتی اسم اعظم خدا – همهشان را با همین سی و دو تا حرف مینویسند. میخواهم بگویم مبادا یک وقت، این کوره سوادی که داری جلوی چشمت را بگیرد و حق را زیر پا بگذاری. یادت هم باشد که ابزار کار شیطان هم همین سی و دو تا حرف است، حکم قتل همه بیگناهها و گناهکارها را هم با همین حروف می نویسند. حالا که این طور است مبادا قلمت به ناحق بگردد و این حروف در دست تو یا روی کاغذت بشود ابزار کار شیطان . [نون والقلم]
- من دست کم خودم میدانم که با این قلم جوری تا نکردهام که دل کسی را به دست بیاورم، چه رسد به «وجاهت ملی». من زدهام و خوردهام و با این زد وخورد، دست کم خودم را نیز نگه داشتهام؛ بی هیچ منتی بر احدی.
- زینهار تا «کلام» را به خاطر«نان» نفروشی و روح را به خدمت جسم در نیاوری. به هیچ قیمتی گرچه به گرانی گنج قارون، زرخرید انسان مشو. اگر میفروشی همان به که بازوی خود را، اما قلم را هرگز. در کلام خود عزاداران را تسلا باش، ضعفا را پشتوانه و ظالمان را تیغ رو در رو. [از: رساله پولس رسول به کاتبان]
- دیگر این که [کتاب] «غرب زدگی» را در تهران قصد تجدید چاپ کرده بودم با اصلاحات فراوان. زیر چاپ جمعش کردند و ناشر محترم متضرر شد. فدای سر شما [نامه به
#امام_خمینی].
- نویسنده مسئول یعنی نویسندهای که وقتی مینویسد، نه به قصد «تفنن» و «زینت» مینویسد، بلکه به قصد این مینویسد که یا خودش را روشن کند یا با این قصد که مطلبی را که برای خودش روشن شده به دیگران هم ابلاغ کند.
- کار هنر، یعنی یک چیزی در درون آدم پخته میشود که بعد باید نوشته شود یا بیاید روی کاغذ. و اگر ننویسی دیوانه میشوی. حاضری سرت را به دیوار بزنی و بترکانی. این است که فریادت بلند است که چرا نمیگذارند، چرا ممانعت میکنند و غیره ...
- حیف، حیف که این تن بدهکار است. فکر میکردم اگر این تن بدهکار نبود؛ بدهکار این همه نعماتی که حرام میکند، چه راحت میشد کنار نشست و تماشاچی بود و خیال بافت و به شعر و عرفان پناه برد. اما حیف که جبران این همه نعمت، به سکون ممکن نیست ... جبران هر کدام از این نعمات را باید به
#عمل کرد نه به
#سکون؛ سکون و سکوت جبران هیچ چیزی را نمیکند ... نفرت دارم، بد جوری هم دارم. من نفْس نفرتم، نفْس نفیِ وضعِ موجودم، و ناچار بایست نفْسِ قیام هم باشم... وقتی از جایت تکان نخوردی، کمترین نتیجهاش این است که
#نجیب میمانی مثل
#پیرزنها! [نون والقلم]
- میدانی؟ کار ما این است که بنویسیم، سؤال ایجاد کنیم، هی چرا و اما بگوییم و هی بپراکنیم و در جست و جوی مجهول و عَنقا باشیم؛ در جست و جوی بهشت گمشده. از ناصر خسرو گرفته تا این سر، همه در جست و جوی بهشت گمشده بودهاند؛ همه شعرا و نویسندههای پدر مادر دار. این کار ماست.[کارنامه سه ساله]
- «قلم» این روزها برای ما شده یک
#سلاح. و با تفنگ اگر بازی کنی، بچه همسایه هم که به تیر اتفاقیاش مجروح نشود؛ کفترهای همسایه که پر خواهند کشید ... و بریده باد این دست اگر نداند که این سلاح را کجا به کار باید برد.....[کارنامه سه ساله]
- قدرت حق در کلام شهداست. به همین دلیل، من
#تاریخ را از دریچه چشم
#شهدا میبینم؛ از دریچه چشم مسیح و علی و حلاج و سهروردی. نه از روی نوشته زرنگار حکمای به حکومت رسیده که انوشیروان آدمی را «عادل» نوشته اند با آن همه سرب داغی که به گلوی مزدکیها ریخت![نون والقلم]
#جلال_آل_احمد#ن_والقلم#نویسنده_مسئول#روز_خبرنگار@Ab_o_Atash