✅ محمد میرزاده عشقی، شاعری آزاده و مردمی بود که علیه بیگانگان و عوامل داخلی نظیر وثوق الدوله، رضاخان و ... مبارزه می کرد. سلاح وی قلم و اشعار آتشینی بود که بر پیکره استعمار و استبداد فرود آورد. از وی اشعار قابل توجهی در قالب های مثنوی، رباعی، غزل و دوبیتی برجا مانده که بیان کننده افکار انقلابی این شاعر انقلابی است. شعر زیر بخشی از یک چکامه عشقی علیه قرارداد 1919میلادی است که در سال 1337ق. سروده است:
نام دژخیم وطن، دل بشنود خون می کند
پس بدین خون خوار اگر شد روبرو، چون میکند؟
آنکه او می گفت "قرآن محو می باید نمود"
حالیا این گفته را با کرده مقرون می کند!
وای ازین مهمان، که پا در خانه ننهاده هنوز
صاحبان خانه را، از خانه بیرون می کند!
داستان موش و گربه، عهد ما و انگلیس
موش را گر گربه برگیرد، رها چون می کند؟
شیر هم باشیم گر ما، روبَهِ دهر است او
شیر را روباه معروف است، مغبون می کند؟
هیچ می دانی حریف ما، چه دارد در نظر؟
این همه خرج گزافی را که اکنون می کند
انگلیس آیا دلی، بهر من و تو سوخته؟
آنکه بهر یک وجب خاک آن همه خون می کند!
می دهد امروز ما را انگلستان پنج غاز
لیک فردا دعوی پنجاه میلیون می کند
دانم آخر جمله ما را به ملک خویشتن
بی نصیب از آب و خاک و دشت و هامون می کند
تاریخ تحولات سیاسی ایران (بررسی مؤلفه های دین، حاکمیت، مدنیت و تکوین دولت- ملت در گستره هویت ملی ایران)، نوشته دکتر
موسی نجفی و دکتر
موسی فقیه حقانی، (چاپ هفتم، تهران: موسسه مطالعات تاریخ ایران معاصر، پاییز ۱۳۹۱)، صفحه ۴۹۳- پاورقی.
#تاریخ_تحولات_سیاسی_ایران#موسی_نجفی#موسی_فقیه_حقانی[وارده از سوی خوانندگان کانال]
@Ab_o_Atash