✳ برخی از این اصول، ویژه مسلمانی بود: بدون اراده قبلی میدانستم که نباید گوشت خوک بخورم، چون در اسلام حرام بود؛ در چهارسالگی فهمیدم که نباید توی مدرسه سوسیس بخورم، چون سوسیسها با گوشت خوک دست شده بودند؛ همینطور پای نمیخوردم، چون گوشتی که در آن استفاده شده بود حلال نبود؛ و شیربرنج و... .
اصولِ دیگر میان اسلام و مکاتب دیگر، اخلاق فردی مشترک بود، مثل توجه کردن به دیگران، انفاق کردن و احترام گذاشتن به بزرگترها. هرچه بیشتر میخواندم، بیشتر گوش میسپردم و بیشتر میآموختم، اینطور مینمود که اسلام جهانبینی کلنگری ارائه میکند که برایم معقولتر است. این نگاه به زندگیام رابطه داشت و نشان میداد که چطور خوش باشم. به همین خاطر خلاف این واقعیت که مسلمان متولد شده بودم، خودم تصمیم گرفتم مسلمان باشم؛ چون حقیقتاً به آن ایمان آوردم. در جهانی که توانفرسا و گیجکننده به نظر میرسید، اسلام به من صلح و سِلم را آموخت و سمت و سو را. به من الهام میبخشید که بهترین باشم، طالب باشم و کشف کنم. هُلم میداد تا خودم و همه چیزهای دور و برم را بکاوم.
#شلینا_جانمحمد#عشق_زیر_روسری #محسن_بدرهنشر آرما
صفحه ١١۰.
@Ab_o_Atash