✳ فرو ریختن یک اسطوره:
وقتی سربازان فراری تیپ گولانی صهیونی را در نبرد ۳۳ روزه لرزان و گریان دیدم، از خود پرسیدم پس کو آن لشکر اشباح و سپاه سایههای ماسونی؟!
مسئله در ذهن من شکست ساده نظامی یک عملیات نبود؛ فروریختن انگارهای از اسطوره سرّی و قادر مطلق در روی زمین بود؛ اسطوره شکستناپذیری یهود و صهیونیسم...
سلطه مطلق دستهای پنهان صهیونیسم، لژ فراماسونری، انجمن سرّی کذا و کذا ... اصلِ بودن چنین کسان و انجمنهایی غیرممکن نیست، مسئله، رازآلودگی پراغراقی است که همخوان با دین، عقل و تجربه نیست.
البته منکر وجود دستهای مرموز و انجمنهای سری و محافل پنهان در ساختار صهیونیسم و قدرتهای جهانی نیستم. شاید دستهایی باشند که حقیقتاً پنهان و انجمنهایی باشند واقعاً سرّی، که نامی از آنها در سندی و نشانی از آنها در مستندی یافت نمیشود و نقل مجالس صهیونیسمشناسان و صهیونیسمپژوهان نیستند که اگر بودند، دیگر پنهان و سرّی نبودند!
این دست سخنان و نوشتهها، مانند گفتار رمالان و فالگیران، هم مایه سرگرمی و هم پایه سردرگمی است، یا چیزی شبیه فیلمهای ژانر وحشت است که دارای ترسی مبهم و جذّاب، ولی فارغ از محتواست. این محصولات، تنها جای قصههای دیوسپید و شاه پریان مادربزرگهای عهد قدیم را پر میکنند. اینگونه کتابها و فیلمها، مخاطب را با ابهاماتی عمیقتر و پرسشهایی پیچیدهتر روبهرو میکنند. او پس از خواندن اسناد و مدارک، شنیدن تحلیلها و تفسیرهای این گروه، به این پرسش ساده میرسد که آیا جامعه سه درصدی صهیونیسم، تنها مؤلفه تأثیرگذار بر تصمیمات همه مردم زمین است یا فقط یکی از مؤلفههای اثرگذار؟
#رضا_مصطفوی#التیامانتشارات عهد مانا
صفحات ۱۱ و ۱۲.
@Ab_o_Atash