✳️ تا همیشه آشنا⬅️ بیست و چهار ساعت توی سلول انفرادی بود. میگفت «طول اتاق چهار و نیم قدم بود و من مثل هر روز سه نوبتِ نیمساعته در آن قدم میزدم.»
⬅️رئیس سازمان امنیت عراق آمد پیش آقا و از او خواست دست از فعالیتهای سیاسی بردارد. گفت: «من کارهایم را تعطیل نمیکنم.» گفت: «ممکن است اخراجتان کنیم.» گفت: «خمینی، خمینی است، هر کجا که برود. هر کجا که بروم همین هستم. چه در عراق باشم، چه در جای دیگر.»
⬅️ مدت کوتاهی بود از ماجرای فیضیه گذشته بود. یکی میخواست برود اراک، آمد پیش آقا. پرسید «شما پیامی برای آنجا دارید؟» گفت: «بروید بگویید ریختند، زدند، انداختند، سوزاندند.» بعد آقا اشاره کرد به حاضران جلسه و گفت: «ولی به اینها کاری ندارند. به پیغمبر کار دارند. به قرآن کار دارند. به اسلام کار دارند.»
#محمود_محمدی_نسب #تا_همیشه_آشنا تصویرهایی از زندگی
#امام_خمینی (۱)
نشر عروج
صفحات ۲۴، ۵۴ و ۱۹.
@Ab_o_Atash