✳️ در واقع تمام دنیای باستانی، وی را همواره همچون مردی فوقالعاده و بیمانند نگریست. پارسیها که وی آنها را از گمنامی به افتخار رسانید وی را چنانکه هرودوت نقل میکند پدر خواندند. یونانیها که وی آنها را در سواحل آسیای صغیر مقهور قدرت خویش ساخت با وجود نفرتی که غالبا نسبت به پارسیها نشان میدادند، آنگونه که از نمایشنامه پارسیان اثر استخوليس شاعر آنها برمیآید در وی بهچشم یک فرمانروای آرمانی نگریستند و بود که یهود که وی آنها را جهت اجرای آیین و بنای معبد آزادی و کمک عطا کرد، وی را همچون مسیح خویش تلقی کردند. آنچه در باب وی برای مورخ جای تردید ندارد قطعا این است که لیاقت نظامی و سیاسی فوقالعاده در وجود وی با چنان انسانیت و مروتی در آمیخته بود که در
تاریخ سلالههای پادشاهان شرقی پدیدهای بکلی تازه بهشمار میآمد. احوال او بدون شک از بعضی جهات یاد آور احوال فاتحانی چون اسکندر و ناپلئون نیز هست اما قياس وی با آنها درست نیست چون هرچند وی نیز مثل آنها طی سالهای دراز از گردونه جنگی خویش پایین نیامد لیکن جنگ و بوی خون او را برخلاف فاتحان دیگر زیاده مست و مغرور نکرد. برخلاف آنها وی هر بار که حریفی را از پای در میافکند مثل یک شهسوار جوانمرد، دستش را دراز میکرد و حریف افتاده را از خاک بر میگرفت. رفتارش با کرزوس که او را از مرگ نجات داد و با نبونيد که او را ظاهرا در کرمان عنوان حکومت داد فقط دو شاهد است که سیاست تسامح او را در عین حال بر مبنای اخلاقی و انسانی مبتنی نشان میدهد. تسامح دینی او بدون شک عاقلانهترین سیاستی بود که در چنان دنیایی بهوی اجازه میداد تا بدون یک نظم و نسق اداری پیچیده بزرگترین امپراطوری دیرپای دنیای باستانی را چنان اداره کند که در آن کهنه و نو با هم آشتی داشته باشد، متمدن و نیمه وحشی در کنار هم بیاسايند و جنگ و طغیان به حداقل امکان تقلیل بیابد.
#عبدالحسین_زرین_کوب #تاریخ_مردم_ایران(
ایران قبل از اسلام)
(چاپ دوم، نشر امیرکبیر سال ۶۸)
صفحات ۱۳۰ و ۱۳۱.
@Ab_o_Atash