✳ فیثاغورس معتقد بود که تنها
فلسفه است که ارتباط انسان با خدا را میسور میسازد.
فلسفه یعنی «عشق به حکمت» [«فیلو» به معنای عاشق و «سوفوس» معادل حکمت است] و اولین کسی که در
تاریخ، به جای آن که خودش را حکیم بداند، عاشق حکمت نامید، فیثاغورس است. نوشتههایی از فیثاغورس در دست داریم که تصریح میکند که من حکیم نیستم؛ من فقط عاشق حکمتم، یعنی «فیلسوف» هستم. پس وقتی میگوید: راه رسیدن به خدا این است که ما فیلسوف شویم، اصلاً نباید این چنین برداشت کرد که راه رسیدن به خدا این است که ما یک سلسله آرای فلسفی را یاد بگیریم. آرای فلسفی،
فلسفه نیست؛ بلکه خود حکمت است و راه رسیدن به خدا، خود حکمت نیست؛ بلکه عشق به حکمت است. این كه انسان حقیقت طلب و شیفته حق باشد، این شیفتگی است که انسان را به خدا می رساند.
فراوانند کسانی که در یک جهت و یا جهاتی به حقیقت رسیدهاند، ولی به خدا نرسیدهاند. به حقیقت رسیدن با عشق به حقیقت و کنجکاوی و عطش درونی بسیار فرق میکند. شوق درونی به اینکه بدانیم کنه موجودات چیست، سبب ارتباط ما با خداست. این تفاوتی است که امروزه از آن به «عالِم» و «دارای روحیه علمی» تعبیر میشود. بسیارند کسانی که عالمند ولی روحیه علمی ندارند، و فراوانند کسانی که روحیه علمی دارند ولی عالم نیستند. روحیه علمی آنگاه حاصل میشود که یک سلسله ویژگیهای روحی در انسان باشد. قوّت نقّادی، تحمّل و پذیرش انتقاد از جمله این ویژگیهاست. اگر کسی سعه صدر و قدرت شنیدن انتقاد را نداشته باشد، هر چقدر هم از علوم کسب کرده باشد، چیزی جز یک کتابخانه ناطق نیست.
#مصطفی_ملکیان#تاریخ_فلسفه_غربدفتر همكارى حوزه و دانشگاه
ج١، ص ٥٣.
@Ab_o_Atash