✳ «
نشت نشا» را معادلی گرفتهام برای پدیده مهاجرتِ نخبگان یا فرارِ مغزها. تعبیر فرار را هیچگاه نپسندیدهام. فرار، بار معنایی تندی دارد. خیلی تندتر از مسافرت قانونی بروبچهها. از آنطرف نخبگان را نیز تعریف جامع و مانعی نمیدانم برای آنها که میروند. همه آنها که میروند در نخبگی یعنی نخبه بودن مشترک نیستند...
نشت را در فرهنگ معنا کردهاند سرایت آب و آتش از جایی به جای دیگر.
نشت را معقولتر دیدم از مهاجرت و فرار، چرا که «
نشت» به خلاف «مهاجرت» که با هجرت همنشینی ذهنی دارد و مثبت است، عیب ظرف را نیز مینمایاند و به خلاف «فرار» که تند و منفی است، حرکت نرم و آرام یک جریان را نیز نشان میدهد.
نشا هم همان قلمهای است که میزنند تا پسان فردا که گرفت، محصولشان بدهد.
...اما خود
نشا، کنایتی است از زحمتی که نظام آموزشی ما برای بروبچهها میکشد. پس «
نشا» را نیز از «نخبه» و «مغز» در تعریف دقیقتر دیدم. در تعریف نخبه و مغز نیاز داریم به یک ارزشگذاری که الزاماً مورد تایید همگان نیست، حال آنکه در «
نشا» بیشتر به زحمتِ کاشت و منفعتِ برداشت نظر میکنیم، بدون هیچ ارزشگذاری. «مغز» و «نخبه» همان ابتدای کار چهره مثبتی میسازد از آنها که میروند و وجوه ممتازهای برای ایشان قائل میشود که معلوم نیست چندان هم درست باشد.
#رضا_امیرخانی#نشت_نشامؤسسه انتشارات قدیانی
صص ۶ و ۷.
@Ab_o_Atash