✳ فصل
باران ...
ای فصل با
بارانِ ما! برریز بر یاران ما!
چون اشک غمخواران ما در هجر دلداران ما
ای چشم ابر! این اشکها، میریز همچون مشکها
زیرا که داری رشکها بر ماهِ رخساران ما
این ابر را گریان نگر! وان باغ را خندان نگر!
کز لابه و گریهٔ پدر، رستند بیماران ما
ابر گران چون داد حق از بهر لبخشکان ما
رطل گران هم حق دهد بهر سبکساران ما
بر خاک و دشت بینوا گوهرفشان کرد آسمان
زین بینوایی میکشند از عشق طراران ما
این ابر چون یعقوب من، وان گل چو یوسف در چمن
بشکفته روی یوسفان از اشک افشاران ما
یک قطرهاش گوهر شود یک قطرهاش عبهر شود
وز مال و نعمت پر شود کفهای کفخاران ما
باغ و گلستان مُلی اِشکوفه میکردند دی
زیرا که بر ریق از پِگَه، خوردند خمّاران ما
بربند لب همچون صدف، مستی میا در پیش صف
تا بازآیند این طرف از غیب هشیاران ما
#جلالالدین_محمد#مولوی#دیوان_شمسغزل شمارهٔ ۳۱.
#باران@Ab_o_Atash