✳️ دستور آمریکا و ترس شاه از تبعید امام خمینی
در زمان تظاهرات ۱۵ خرداد، اسدالله علم - مهره مورد توافق آمریکا و انگلیس - نخستوزیر بود. ادامه نخستوزیری علم صلاح دانسته نشد و آمریکاییها و انگلیسیها
#حسنعلی_منصور - پسر منصورالملک - را برای تصدی نخستوزیری با اختیارات ویژه پیشنهاد کردند. منصور نیز از مهرههایی بود که توسط انگلیسیها به آمریکا معرفی شد و لذا حمایت هر دو قدرت را به حد کافی پشت سر داشت.
من از طرح نخستوزیری
#منصور اطلاع نداشتم. حوالی بهمن ۱۳۴۲ بود و
#محمدرضا برای مسافرت یکماهه و بازی اسکی به سوئیس رفته بود. در این مسافرتها معمولاً جلسات سالانه او با رئیس کل MI-6 و شاپور جی برگزار میشد.
روزی حسنعلی منصور برای دیدنم به ساواک آمد و پرسید که مگر "دفتر ویژه اطلاعات" با شاه تماس ندارد؟ پاسخ مثبت دادم. گفت: "از طرف من سؤال کنید که فرمان نخستوزیری من کی صادر میشود؟" گفتم: من از این موضوع بیاطلاع هستم. گفت: "خود ایشان میدانند. شما کافی است تلگراف کنید." تلگراف شد. پاسخ چنین بود: "پس از مراجعت به تهران!" تلفنی مطلب را به منصور گفتم. گفت: "الآن میآیم." به ساواک آمد. پرسید که محمدرضا چند روز دیگر بازمیگردد؟ گفتم: حدود ۲۰ روز دیگر. گفت: "خیلی دیر میشود. تلگراف کنید فرمان را از همانجا صادر کنند." تلگراف شد. جواب رسید: "بگویید چه عجلهای دارد. به اضافه ممکن است زودتر به تهران مراجعت شود." منصور دیگر چیزی نگفت ولی از این وضع ناراحت شد.
به هر حال، پس از مراجعت محمدرضا فرمان صادر و منصور نخستوزیر شد. منصور برنامههای مهمی به سود غرب داشت که یکی از آنها
#کاپیتولاسیون بود که با مقاومت جدی
#امام_خمینی مواجه شد. مخالفتهای ایشان با نفوذ آمریکا و غرب و اقدامات محمدرضا در دوران دولت
#منصور شدت گرفت و بالاخره به تبعید ایشان به ترکیه منجر گردید [۱۳ آبان ۱۳۴۳]. همانطور که منصور به دستور آمریکا و با اختیارات ویژه به صدارت رسید، تبعید
#امام_خمینی نیز دستور مستقیم آمریکا بود. تصور من این است که شخص محمدرضا به این کار تمایلی نداشت و بهتر است بگویم از انجام آن
#واهمه داشت.
شب قبل از تبعید امام، محمدرضا در کاخ میهمانی داشت و حدود ۲۰۰ نفر مدعو شرکت داشتند. منصور، نخستوزیر، نیز حضور داشت. منصور حدود نیمساعت با محمدرضا در وسط سالن قدم میزد و من متوجه آنها بودم. استنباطم این بود که منصور در موضوعی پافشاری میکند و محمدرضا موافق نیست. یکبار نیز شنیدم که محمدرضا به منصور گفت: "چه اصراری دارید؟" بالاخره محمدرضا مرا خواست و با بیمیلی (چون با ژستهای او آشنا بودم) گفت: "ببینید نخستوزیر چه میخواهد؟" منصور مطرح کرد که باید هرچه سریعتر
#آیتالله_خمینی به ترکیه تبعید شود. گفتم: باید به پاکروان گفته شود. گفت: "تلفن کنید!" تلفن کردم. پاکروان گفت که آیا میتوانم با شاه صحبت کنم؟ به محمدرضا گفتم. او به اتاق دیگری رفت و با وی صحبت کرد. دستور تبعید امام صادر شد و همان شب مولوی، رئیس ساواک تهران، به همراه نیروهایی از هوابرد به قم رفت و ایشان را به تهران آورد و صبح روز بعد با هواپیما به ترکیه تبعید شدند.
#حسین_فردوست#ظهور_و_سقوط_سلطنت_پهلویخاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست
مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
(چاپ سوم، تهران: انتشارات مؤسسه اطلاعات، پاییز ۱۳۷۰)
جلد ۱، صفحات ۵۱۶ و ۵۱۷.
@Ab_o_Atash