✳ مال مردم!
برای مأموریتی به شهر حلبچه رفته بودیم. در حال نوشتن خاطره بودم که [جوهر] خودکارم تمام شد. در یکی از خرابهها مدادی پیدا کردم و به نوشتن ادامه دادم. لحظاتی بعد با ماشین به طرف مقصد بعدی حرکت کردیم. هنوز در حال نوشتن بودم که حاج
حسین پرسید: فلانی چکار میکنی؟ گفتم با مدادی که پیدا کردم خاطره مینویسم. ناگهان پایش را گذاشت روی ترمز و گفت: برو مداد مردم را بگذار و برگرد؛ مال مردم، مال مردم است.
#طیبه_دلقندی#وقت_قنوت زندگینامه و خاطرات پنج
شهید سبزوار
#شهید_حسین_محمدیانیصفحه ۳۲.
@Ab_o_Atash