✳️ تصوف در تاريخ اسلامى دو بعد متضاد دارد، يكى بعد منفى، گوشه گيرى وعقب نشينى از زندگى و زهد گرايى، يكى قطب گستاخى و هجوم و شهامت و مبارزه جويى.
فرزندان شيخ صفى از اين صنف بودند با يك روح جوانمردى، فتوت و به معناى تاريخى كلمه عيارى سنتى ايران كه با تصوف اسلامى ايرانى پيوند خورده بود و شيوه اى را پديد آورده بود كه حتى در ميان عياران با جوانمردان اهل تسنن نيز على بن ابى طالب به عنوان مظهر محبوب آن به شمار مى رفت، اين گرايش سنتى مذهبى، نيروى اجتماعى بسيار بزرگ و مؤثر را تشكيل داده بود، اين نيرو بخصوص با قهرمانان نظامى چون شاه اسماعيل جوان و سلحشوران قزلباش يك قدرت رهبرى مهاجم را به وجود آورد، اين قدرت رهبرى و نظامى به بزرگترين ذخيره انرژى اجتماعى و فكرى و روحى در متن توده به عمق وجدان جامعه ايران دست يافته بود كه آن مخزن سرشار و انفجاريى بود از مجموعه نفرتها و كينه هايى كه در طول ده قرن در وجدان جامعه شيعى و توده شهرى و روستايى نسبت به حكومتهاى جور و شكنجه تسنن بر روى هم انباشته شده بود.
اين نفرتها يك انرژى متراكم و فروزانى بود كه رهبران جديد توانستند آن را استخراج كنند و در خدمت قدرت سياسى خودشان قرار بدهند و دادند و بسيار ماهرانه ناگهان شيعه اى كه ده قرن خودش را در زير شكنجه حاكم تمدن، خلفاى تسنن و سلاطين غزنوى و سلجوقى و خوارزمشاهى و ايلخانى و تيمورى و ائمه و قضات وابسته به حكومت و نظام تسنن مى يافت كه هيچ گونه حقى حتى در ابراز عقيده مذهبى خودش نداشت و در پشت پرده هاى تقيه و عمق سياهچالهاى زندان همواره احساس خفقان مى كرد، اكنون قهرمانانى پيدا كرد كه مى توانست عقيده هاى نفرت و كينه خودش را با شمشيرهاى بران آنها باز كند و احساس يك آزادى مذهبى و رهايى اعتقادى كند.
اين رهبران با آشنايى دقيق و تكيه بر اين عقيده ى درونى جامعه شيعى توانستند نظام سياسى خودشان را بر عميق ترين اعماق روح و وجدان و انديشه توده بنا كنند و براى همين هم هست كه در تاريخ ايران پس از اسلام، حكومت صفويه تنها حكومتى است كه ريشه هاى عميق در ميان توده دارد و براى همين است كه شاه عباس كه يك سلطان متأخر است در افكار و اذهان توده شيعى يك شخصيت اساطيرى در رديف اسكندر و خضر قرار مى گيرد، مسلماً تبليغات و قدرتهاى تبليغى ماهرانه نقشى بازى مى كنند.
#دکتر_علی_شریعتی#تشيع_علوى_تشيع_صفوى #صفحات ۴۵ و ۴۶.
@Ab_o_Atash