📌سرحداتِ «مقاومت» در دنیای سرمایهداریام. کی. بهادرکومار دیپلمات سابق هندی در
یادداشت اخیر خود به چند نکتهٔ مهم اشاره کرده است:
▪️یک. جمهوری اسلامی ایران به وضوح در تلاش است تا ریل سیاست خارجی خود را تغییر دهد و مذاکرات هستهای با غرب را مجدداً آغاز کند. ایران از لحاظ اقتصادی به لغو یا تخفیف تحریمها شدیداً نیازمند است.
▪️دو. هم جمهوری اسلامی و هم غرب روی این مسئله توافق دارند که احیاء برجام ناممکن است و مذاکرات جدید باید با طرح، برنامه و اهداف تازه و احتمالاً گستردهتری آغاز شود.
▪️سه. غرب دیگر علاقهای به ساختار مذاکراتی پنج به علاوه یک ندارد و نمیخواهد روسیه را در این مذاکرات شریک کند. اگرچه نمیتواند چین را به کلی نادیده بگیرد و تحرکات اخیر جیک سولیوان در پکن نیز در همین راستا احتمال کاهش تنش ایالات متحده با چین را افزایش داده است.
▪️چهار. جمهوری اسلامی اگرچه حمایت از شرکای منطقهای خود را متوقف نخواهد کرد اما این حمایت دیگر اولویت شماره یک سیاست خارجی ایران نخواهد بود.
▪️به سختی میتوان با نکات فوق مخالفت بود. باید توجه داشت که بهادرکومار یکی از سیاهیلشکرهای رسانهای غرب نیست و تحلیلهای او در سالهای اخیر عموماً دیدگاهی واقعبینانه نسبت به تحولات ژئوپولتیک جهانی داشته و منافع و خواستههای کشورهایی نظیر روسیه و چین را در آنها لحاظ کرده است.
▪️پس از وقایع ۷ اکتبر و فجایعی که در غزه رخ داد، چنین به نظر میرسید که دیگر دوران زد و خوردهای محدود در منطقه تمام شده و به اذعان رهبران دو طرفْ جنگ همهجانبهٔ جاری به جنگی موجودیتی تبدیل شده است که شکست هر کدام از طرفین در آن به معنای حذف آنها از تاریخ خواهد بود.
▪️جمهوری اسلامی تخصص ویژهای در مدیریت جنگهای دارد که برنده و بازندهٔ آنها مشخص نیست. اما جنگ جاری نمیتوانست جنگی از جنس جنگهای سابق باشد و این نکتهای است که رهبران جمهوری اسلامی از همان روز ۷ اکتبر از آن آگاه بودند.
▪️لیکن در لحظهٔ کنونی باید این تحلیل را از لنز تغییرات داخلی جمهوری اسلامی بعد از نزدیک به ۱۱ ماه مدیریت جنگْ مجدداً مورد ارزیابی قرار داد. واضح است که تغییرات سیاست داخلی جمهوری اسلامی در چند ماه اخیر را به هیچ وجه نمیتوان صرفاً تحولاتی درونی به حساب آورد. به نظر میرسد که روی کار آمدن دولت پزشکیان معلول مجموعه عوامل داخلی و خارجی است که وجه خارجی آن بر وجه داخلی میچربد.
▪️حالا باید دید که آیا اراده برای آغاز دور تازه مذاکرات با غرب در اثر برهم خوردن توازن قوا در نتیجهٔ محدودیتهای خارجی و داخلی جمهوری اسلامی است؛ که در آن صورت باید با مذاکرات تسلیم مواجه باشیم؛ یا نتیجهگیریای مشترک برای خروج از جنگی است که نتیجهٔ آن همزمان فروپاشی ساختار اجتماعی در ایران و فروپاشی هژمونی ایالات متحده در منطقه است؛ که در آن صورت با مذاکرات سازش مواجه خواهیم بود. سناریوی محتمل این است که هر دو طرف از موضع جنگ موجودیتی کوتاه آمده و سعی دارند جنگ جاری را به عنوان جنگی متعارف کدگذاری و بازتعریف کنند.
🔴 رانهٔ درونی جنگها در دوران سرمایهداری تا به امروز حفظ نرخ سود یا کنترل بحرانهای ناشی از نزولی شدن نرخ سود توسط دولتها بوده است. در دو قرن گذشته نامتقارن بودن قدرت تسلیحاتی میان سرمایهداریهای اصطلاحاً پیشرفته و کشورهای عقب نگهداشته شده باعث میشد که انگیزهٔ طرف قویتر برای آغاز جنگهای امپریالیستی بیشتر باشد، اما حالا دولتهای سرمایهداری با ملاحظات بیشتری وارد جنگهای تازه میشوند. البته این نتیجهگیری خوشبینانه تنها در صورتی قابل اتکاست که فرض تسلیم جمهوری اسلامی را نپذیرفته باشیم.
➡️ @ARkheirollahi